يکشنبه 23 آذر 1404 - Sunday, December 14, 2025
تاریخ :1391/06/08 3:05 PM
انتقاد آری- انتقام هرگز!
رسانه های گروهی اعم از مجازی و مکتوب دارای رسالت انعکاس در قالب انتشار و یا ارائه اند و آنچه که در حوزه انعکاس می گنجد شامل اخبار، اطلاعات، انتقادات، اعتراضات، انتظارات، مطالبات، ارتباطات و تجزیه و تحلیل مسائل مهم و اساسی و محوری جامعه مبتنی بر منافع عمومی آحاد مردم است و رسانه ای که نتواند به رسالت های خود عمل کند و مثلاً خبری را منعکس کرده و یا انتقادی را منتشر کند، و یا بالعکس رسانه ای که پا را فراتر از انصاف و وجدان نهاده و حقیقتی را معکوس جلوه دهد، بلاتردید آن رسانه، یا رسانه ای فرمایشی است و یا در آن رسانه، منافع فردی، باندی، طیفی و جناحی بر منافع و مصالح عمومی رجحان پیدا کرده است.

ما متاسفانه شاهد نوعی افراط و تفریط در مواجهه با پدیده مهمی بنام رسانه ایم که آن را رکن چهارم دمکراسی می دانند و طی آن شاهدیم که غالب اعضای طبقه مدیران، خواهان مرگ رسانه ها در قالب تجلی رسانه های خنثی و همراه و بی تاثیر و مجیز گو و تشنه درآمدهای ناشی از تملق، تبلیغات و سایر رپرتاژهای رسانه ای در جامعه اند و درست در مقابل آنها شاهد حضور و تجلی افراد و افکاری در رسانه هائیم که تمام احساسات خود را به قلم و زبان آورده و رسانه را با میدان تیر اشتباه گرفته و مدیران جامعه را که غالباً افراد خدوم و زحمتکش اند، در نگاهی خصمانه، به سیبل تبدیل کرده و از هر زاویه و به هر بهانه ای و با هر ترفندی به آن شلیک می کنند و تنها هدفشان نیز آبکش کردن آنهاست و اگر چنین نشود می توان مدعی شد که آن رسانه از مرزهای انتقاد و خط قرمز ها عبور کرده و پای به وادی انتقام نهاده است!

نگارنده که خود یک منتقد است، به شدت معتقد است که افراط و تفریط، آفات حضور افراد کم شعور در رسانه اند و عقلانیت و عقیده مندی و انصاف ایجاب می کنند که ما نهایت مراقبت را از خود و دیگران بعمل آوریم تا نگذاریم که اولاً رسانه ای بازیچه خواسته های نفسانی یک یا چند مدیر گردد و با شان رسانه ها بازی کند و نیز نگذاریم تا رسانه های عقده های شخصی فروخفته خود را از یک یا چند مدیر در رسانه بگشاید و عملاً فضای کار رسانه ای را برای سایر رسانه تنگ کرده و تعامل مثبت را به تقابل منفی مبدل نماید و این مسئولیت که در اصل همان حرکت عدالت محورانه است، کار بسیار دشواری است و یقیناً با مخالفت شدید و همزمان تندروها و معامله گرها مواجه خواهیم شد!

همه اینها در حالی است که از طرفی انتقاد سازنده از مدیران اجرائی و آحاد مسئولان و فعالان دلسوز جامعه در هر عرصه و موضوع اجتماعی، موجب جلوگیری از تکرار اشتباهات فاحش و غیرقابل اغماض و نیز ممانعت جدی از ماندگاری زیانبار و یا فراگیری خطرناک انحرافات در متن اظهارات، مکتوبات و اقدامات آنها در روند فعالیتهای گسترده ای است که به عنوان یک عنصر تاثیرگذار جامعه از خود بروز می دهند و در طرف دیگر این ماجرا، هراس از حاکمیت نگرش انتقادی بر غالب تجلیات رسانه ای و یا تجزیه و تحلیل صاحب نظران و قلم بدستان است که خود بخود مانع نگاه به موفقیت ها و حسنات مدیریتی مدیران نظام شده و در درازمدت، موجب کاهش رویکرد افکار عمومی به مثبت اندیشی در باره نظام می شود که این همان ریشه های نگرانی های نگارنده اند.

محرز و مسلم است که بازار انتقادات رسانه ای اعم از رسانه های ملی، مکتوب و مجازی، جلسات، محافل، نامه های سرگشاده، دیدارهای حضوری و تماسهای تلفنی و ایمیلی و غیره در کشور ما بسیار پررونق و در عین حال قابل مباهات است و از اینکه حرف ناگفته ای در دل مردم و صاحب نظران جامعه جا نمانده و بغض فروخورده ای در گلوی کسی متورم نشده و عقده ناگشوده ای سینه ای را نمی فشارد و خلاصه اینکه فریادی در نطفه خفه نمی شود، باید خدا را شاکر بود و این فضای ریلکس اجتماعی در جامعه را بایستی به فال نیک گرفت و در جهت حفظ و استمرار آن باید آداب اجتماعی را رعایت کرد، تا خدای ناکرده در مبادارزوی، ما شاهد اِعمال یک سری مصالح قضائی برای جلوگیری از اشاعه یک عادت بد، سنت بد، خروجی و تبعات منفی و خلاصه چیری شبیه به تنبیه و محرومیت تماشاگران خاطی یک مسابقه ورزشی نباشیم!

حقیر که خود منتقد و از طرفداران انتقاد سازنده به همراه راه حلهای اجرائی برای برون رفت از بن بست هایی هستم که بعنوان یک منتقد مشاهده می کنم، بشدت مراقبم تا حتی یک تیتر مخرب و یا متن تخریبی که دارای بار حقوقی و حیثیتی علیه مسئولی است، در قلم و حوزه فعالیتی ام موجودیت نیافته و اتفاق نیفتد و واقعاً هم در عرصه انتقاد، معتقدم که ما باید به عملکردها و رفتارها پرداخته و آنها را تنبیه و جریمه کنیم و حق نداریم به بهانه اعتراض به رفتارها و عملکردها، به شخصیت افراد هم تعرض کرده و با زیر سئوال بردن شاکله فردی و اجتماعی آنها، با آبروی افراد از جمله مدیران بازی کنیم!

بنابراین با صراحت می توان گفت که اولاً ظرفیت نظام برای انتقاد از مدیران تا هر سطحی دارای گنجایش است و وقتی که بالاترین مقام نظام یعنی ولی امر مسلمین جهان، به صراحت اعلام می کنند که مخالفت کارشناسی با نظرات من به معنای ضدیت با ولایت فقیه نیست، طبعاً تکلیف بقیه رده ها، ناگفته پیدا و هویداست و ثانیاً نظام نمی تواند در قبال تخریب ها و طوطی های مقلدی که با نشخوار مطالب رسانه های بیگانگان و یا بیگانه پرستان فراتر از انتقاد به انتقام از مسئولین و یا حتی به انتقام از نظام می اندیشند، بی تفاوت و بی برخورد باشد.

گاهی اوقات هم ملاحظه می شود که نگارنده ای، بدون انگیزه های انتقامی، با تصور انتقادی به انعکاس غافلانه و غیر تعمدی مطالب اهالی انتقام می پردازد و اینجاست که در وهله اول باید به آنها متذکر شد که خودشان را به قله های بصیرت رسانه ای برسانند و در وهله دوم به آنها گفته شود که در ارزیابی های رسانه ای، به انگیزه ها و نیات نمره نداده، بلکه به انگیخته ها و عملکردها و تبعات یک فعالیت نمره منفی می دهند و بعبارتی در قصه "خاله و خرسه" به انگیزه دوستی و حسن نیت فرد توجه نمی کنند، بلکه به اتفاقی که افتاده، نظر می افکنند!

سئوال کردن از مدیران، حق ناظران قانونی و اصحاب رسانه است، اما زیر سئوال بردن آنها در هر قالب و عنوانی، مقوله دیگری است که در نگاه اولیه نگارنده مبنی بر انتقاد سازنده نمی گنجد، بلکه تداعی به پایان رسیدن مهلت ها و تعیین تکلیف ماندن یا رفتن است که در این تنازع بقا، دو طرف به زورآزمایی های سازمانی و فراسازمانی پرداخته و گاهی هم نتیجه نهایی را نه روی تشک و چارچوب مستطیل سبز، بلکه در هیئت داوری و تشکل های فراداوری تعیین می کنند!

البته در مقوله دوم نیز اگر همه راهها طی شده و در تست های مختلف به این نتیجه تحقیقی و کارشناسی رسیده اند که باید این بیمار را به تیغ جراحی سپرد، با همه ظواهر خشونت بارش، باز هم شفابخش و ناجی است و ایرادی هم متوجه جراح نیست، بلکه حاکی از وخامت وضعیت بیماری با نام مدیر است، اما اگر تعجیلی و یا احساسی و یا خدای ناکرده انتقامی به این پروژه تحمیل گردد که تداعی کار کارشناسی نکند، طبعاً نگارنده نمی تواند احساس مثبتی به این موضوع داشته باشد، مخصوصاً اگر که بشنود و یا حتی ببیند که با انعطاف پذیری مدیری به سمت فرد یا جغرافیای خاص، زمینه های انصراف و انعطاف را در ناظر معترض بوجود آورده و با قال و تنها گذاشتن دیگر مخالفان، مانور رسانه ای این پروژه پر طمطراق هم به آرشیو بپیوندد! زیرا این فقط یک بازی خطرناک با افکار عمومی و دعوا سر لحافی است که قرار است به یغما برود و اگر بار دومی بخواهد چنین فیلمی ساخته شود، یقیناً سرنوشت چوپان دروغگو را باید انتظار بکشند که طی آن حتی اگر گرگ واقعی هم به گله بزند، به استناد دروغها و فریب های گذشته و بی اعتباری حاصل از آن، کسی به یاری دروغگویان نخواهد شتافت!

در پایان از اصحاب رسانه انتظار می رود که موتور رسانه خود را با سوخت دیگران روشن و یا شارژ نکرده و در جاده انصاف و اعتدال، نقد و تمجید همزمان از مدیران را تنها و تنها به اعتبار عملکرد آنها که شناسنامه سازمانی و اجتماعی آنهاست، بر اساس تشخیص و تحلیل خود انجام داده و هرگز خود را گرفتار افراط و تفریط محدوداندیشان ننمایند و باید یاد گرفت که در کار رسانه ما باید با عینک خودمان ببینیم و با قلم خودمان بنویسیم و البته عصای مصالح نظام را نیز در دست داشته باشیم.

صادقعلی رنجبر-عضو هیئت علمی دانشگاه
نرم‌افزار اندرویدی مودم‌یار - ModemYar
مرکز خیریه نگهداری معلولین ذهنی نوشیروانی بابل
محک، موسسه خیریه حمایت از کودکان مبتلا به سرطان
شرکت دانش بنیان ابررایانه طبرستان abarsoft.ir
محل تبلیغات شما
نظرات شما
+ نظردهید
تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به بصیرآنلاین می باشد و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
Copyright © 2025 BasirOnline website.
All rights reserved. Reproduction is permitted by referring to the source.