تاریخ :1404/02/13 9:05 AM
رسانه‌نماها، آفت آگاهی!/ کاسب‌کاران فالوئر؛ دشمنان حقیقت!/ نقاب رسانه، چهره کاسب‌کاری/ ما همه خبرنگاریم، حتی وقتی نمی‌دانیم خبر یعنی چه!
در عصر ارتباطات و فراگیری فضای مجازی، نقش رسانه دیگر محدود به مطبوعات کاغذی، رادیو و تلویزیون نیست. هر فرد با در اختیار داشتن یک گوشی هوشمند و یک حساب کاربری می‌تواند برای خود رسانه‌ای کوچک دست‌وپا کند و با تولید محتوا در معرض دید هزاران نفر قرار گیرد. این تحول، هرچند دسترسی به اطلاعات را تسهیل کرده و صدای افراد بیشتری را شنیدنی کرده است، اما با خود آفتی بزرگ نیز به همراه آورده است: ظهور بی‌ضابطه صفحاتی که نام "رسانه" را یدک می‌کشند اما در واقعیت چیزی جز ویترین‌های پر زرق‌وبرق برای جلب فالوئر، لایک و درآمدهای ناچیز تبلیغاتی نیستند.

در این نوشتار تلاش داریم با نگاهی دقیق و موشکافانه، به آسیب‌شناسی این پدیده نوظهور بپردازیم و تفاوت ماهوی میان "رسانه واقعی" با "صفحه فالوئر محور" را تبیین کنیم.

رسانه چیست و چه مسئولیتی دارد؟
رسانه، به‌عنوان رکن چهارم دموکراسی، وظیفه روشنگری، آگاهی‌بخشی، مطالبه‌گری و اصلاح اجتماعی را بر عهده دارد. رسانه واقعی، قبل از هر چیز بر مبنای دانش، تحلیل، اخلاق حرفه‌ای و مسئولیت اجتماعی شکل می‌گیرد. یک رسانه حرفه‌ای، نه‌تنها به دنبال بازتاب رخدادها بلکه در پی کشف لایه‌های پنهان وقایع، ریشه‌یابی مسائل و ارائه راهکارهای عقلانی و واقع‌گرایانه است. چنین رسانه‌ای با نقد مسئولانه، جامعه را نسبت به حقوق خود آگاه می‌سازد، مسئولان را پاسخگو می‌خواهد و از حریم حقیقت دفاع می‌کند.

اما آنچه امروز در فضای مجازی شاهد آن هستیم، فاصله‌ای فاحش با این تعریف دارد. بسیاری از صفحاتی که با هزار رنگ و لعاب، نام رسانه بر خود نهاده‌اند، نه دغدغه اطلاع‌رسانی دارند، نه تحلیل و نه حتی درک درستی از آنچه منتشر می‌کنند.

فالوئرزده‌ها؛ رسانه‌هایی با اولویت الگوریتم، نه حقیقت
صفحاتی که با هر ترفندی در پی افزایش فالوئر هستند، به‌جای آنکه از فالوئر به‌عنوان ابزار اطلاع‌رسانی استفاده کنند، فالوئر را به هدف اصلی بدل کرده‌اند. در چنین حالتی، اصل بر جذب بیشتر مخاطب است؛ با هر روشی. از شایعه‌سازی و دروغ‌پردازی گرفته تا اغراق، تخریب، سیاه‌نمایی و موج‌سواری احساسی.

این صفحات بیشتر به «تولید واکنش» متعهدند تا «تولید محتوا». محتوای آنان اغلب سطحی، بدون منبع، فاقد عمق، هیجانی و آلوده به کلیشه‌های تکراری‌ست. هدف اصلی نه آگاهی مردم، بلکه ترند شدن، جذب تبلیغ و گاهی حتی کسب جایگاه اجتماعی جعلی‌ست.

جالب آنکه بسیاری از این صفحات، با پوشیدن نقاب مطالبه‌گری و افشاگر بودن، سعی می‌کنند خود را جدی و دغدغه‌مند جلوه دهند؛ در حالی‌که بیشتر به دنبال جذب نگاه هستند تا تغییر نگاه.

آسیب‌های توجه افکار عمومی و مسئولان به صفحات سطحی یکی از خطرناک‌ترین اتفاقات در زیست‌بوم رسانه‌ای کشور
متاسفانه توجه افراطی برخی مسئولان و نهادها به صفحاتی است که هیچ مبنای حرفه‌ای ندارند. وقتی مسئولان برای کاهش فشار اجتماعی، یا برای نمایش ارتباط با مردم، از محتوای چنین صفحاتی تغذیه می‌کنند، عملاً به انحراف افکار عمومی دامن می‌زنند. چرا که این صفحات نه بازتاب واقعی مطالبات مردم هستند و نه تریبون نخبگان جامعه.

از سوی دیگر، بخشی از جامعه نیز با نگاه تفریحی و سرگرمی به این صفحات خو گرفته است. مردم به جای آنکه رسانه‌های معتبر و تحلیل‌محور را دنبال کنند، اسیر جذابیت‌های بصری و شایعات لحظه‌ای این صفحات شده‌اند؛ اتفاقی که در بلندمدت، منجر به افت سواد رسانه‌ای، سرخوردگی اجتماعی، و بی‌اعتمادی به رسانه‌های واقعی خواهد شد.

رسانه یا کسب‌وکار؟
البته رسانه‌ها هم برای بقا نیازمند درآمد هستند. اما تفاوت در آن است که رسانه حرفه‌ای، درآمد خود را بر پایه اعتماد مخاطب، صداقت، کیفیت و اثرگذاری اجتماعی بنا می‌کند. اما صفحات فالوئرزده، با هدف‌گذاری صرفاً اقتصادی و کوتاه‌مدت، به دنبال جذب هر نوع تبلیغ و هر نوع مخاطب هستند. از تبلیغات غیراخلاقی و دروغین گرفته تا ترویج سبک زندگی سطحی، همه‌وهمه به خدمت درآمد در آمده‌اند.

در این میان، برخی از این صفحات با برچسب رسانه محلی یا مستقل، بیشتر به خودنمایی و منفعت‌طلبی مشغول‌اند تا روایت واقعیت. بدون هیچ تعهدی نسبت به درستی مطالب، هیچ نظارتی بر محتوا و بدون هیچ چارچوبی از اخلاق حرفه‌ای.

جوسازی، فرافکنی، و بزرگ‌نمایی؛
ابزارهای رایج ویژگی مشترک بیشتر این صفحات، بزرگ‌نمایی مشکلات، فرافکنی مسئولیت‌ها و جوسازی حول موضوعات احساسی‌ست. به جای آن‌که با ارائه تحلیل‌های کارشناسی، به مردم برای درک بهتر مسائل کمک کنند، سعی می‌کنند با تحریک احساسات، شوک ایجاد کنند؛ چرا که این نوع محتوا سریع‌تر دیده می‌شود، بیشتر واکنش می‌گیرد و در الگوریتم‌های شبکه‌های اجتماعی محبوب‌تر است.

این چرخه معیوب باعث می‌شود که مشکلات واقعی یا حل‌نشده باقی بمانند یا بدتر شوند؛ چرا که به‌جای مطالبه‌گری آگاهانه، با هیاهو و فریاد جایگزین شده‌اند. نتیجه، نه آگاهی بیشتر، که سرگردانی ذهنی مخاطب است.

وظیفه رسانه‌های واقعی و نهادهای مسئول چیست؟
در این شرایط، رسانه‌های حرفه‌ای باید بیش از گذشته وارد میدان شوند. باید با زبان مردم، اما با استانداردهای حرفه‌ای، محتوای اثرگذار و عمیق تولید کنند. مطالبه‌گری هوشمندانه، تحلیل واقع‌گرایانه، روایت منصفانه و طرح راهکار عملی، کلید بازگشت اعتماد به رسانه‌های واقعی‌ست.

از سوی دیگر، نهادهای ناظر بر رسانه و فضای مجازی نیز باید مرزبندی روشنی میان رسانه و صفحه مجازی قائل شوند. تعریف دقیق رسانه، نظارت بر محتوای منتشرشده، آموزش سواد رسانه‌ای به مردم، و حمایت از رسانه‌های متعهد و مستقل، راهکارهایی ضروری برای مقابله با این موج فریبنده است.

مردم، قربانی یا مقصر؟
شاید در نگاه نخست، مردم قربانی این فریب رسانه‌ای به نظر برسند. اما نمی‌توان نقش انتخاب‌های آنان را نادیده گرفت. وقتی مخاطب، سطحی‌نگری، هیجان و شایعه را بر تحلیل، منطق و حقیقت ترجیح می‌دهد، باید آماده پیامدهای آن هم باشد. رسانه‌نماهای فالوئرزده تا زمانی رشد می‌کنند که مخاطب برای آنان ارزش قائل شود.

تفکیک رسانه از "نمایش"
وقت آن رسیده که از خود بپرسیم: آیا هر صفحه‌ای با چند هزار فالوئر و چند پست پر بازدید، رسانه است؟ آیا دنبال کردن این صفحات، کمکی به بهبود شرایط جامعه می‌کند؟ آیا بهتر نیست به جای هیجان‌زدگی لحظه‌ای، دنبال آگاهی ماندگار باشیم؟

رسانه بودن، تعهد می‌طلبد. مسئولیت دارد. خط قرمز دارد. نه هرکسی که محتوایی منتشر می‌کند، رسانه است؛ و نه هر صفحه‌ای که لایک می‌گیرد، منبع اطلاعات.

برای داشتن جامعه‌ای آگاه، باید رسانه‌های آگاه را تقویت کرد و از بازی در زمین فالوئرشکاران پرهیز نمود.

ما رسانه‌ایم، چون حقیقت برایمان مهم است؛ نه فالوئر.

محمود احمدی
مدیرمسئول