مازندران استان پرگنج در حوزه گردشگری، میراث فرهنگی و صنایع دستی است، اما مدیریت کماثر نتوانسته است از این گنج بی پایان برای رونق اقتصادی این حوزه استفاده بهینه کند.
مازندران، این سرزمین سبز و آبی، جایی است که دریا، جنگل و کوهستان در آغوش هم آرمیدهاند. جایی که هر متر آن میتواند قصهای برای گفتن داشته باشد و هر گوشهاش ظرفیتی برای اشتغال و درآمدزایی. اما واقعیت تلخ این است که با وجود این گنج بیپایان، امروز صنعت گردشگری استان در رکود و بیتحرکی دستوپا میزند. چرا؟ پاسخ را باید در مدیریت ناکارآمد و بیبرنامهای جستوجو کرد که سالهاست فعالان این حوزه را به مرز ناامیدی رسانده است.
این یادداشت، نه یک گزارش خشک آماری است و نه یک گلایه احساسی. این، صدای کسانی است که سالها برای رونق گردشگری، صنایع دستی و حفظ میراث فرهنگی استان جان کندهاند، سرمایه گذاشتهاند، و حالا از بیتوجهی و بیعملی، خسته و دلشکستهاند. این صداها، اگرچه خاموش به نظر میرسند، اما زیر خاکستر ناامیدی، آتش مطالبهگری را در خود دارند.
از نبود برنامه تا انتصابهای غیرتخصصی
بررسی وضعیت نشان میدهد که مشکل فقط کمبود بودجه یا محدودیت منابع نیست. چند عامل کلیدی دست به دست هم دادهاند تا گردشگری مازندران زمینگیر شود:
1. نبود سند توسعه گردشگری استان
در حالی که استانهای موفق مثل یزد، اصفهان و گیلان، سند راهبردی پنجساله دارند، مازندران همچنان با تصمیمهای روزمره اداره میشود.
2. مدیریت جزیرهای
همکاری ساختاری بین اداره کل گردشگری، شهرداریها، بخش خصوصی و نهادهای ملی وجود ندارد. شاید هر نهاد ساز خودش را میزند.
3. بیتوجهی به تبلیغات هدفمند
نه در فضای مجازی کمپین مؤثری اجرا شده، نه در رسانههای ملی و بینالمللی معرفی درستی از استان انجام شده است.
4. انتصابات غیرتخصصی
شاید سپردن پستهای کلیدی به افرادی که تجربه عملی و تخصص کافی ندارند، باعث شده تصمیمها کارشناسی نباشند.
5. بوروکراسی فرسایشی و رفتار غیرحرفهای با بخش خصوصی
سرمایهگذاران داخلی و خارجی با دیوار بلندی از مقررات پیچیده و بیاعتمادی مواجه میشوند.
فرصتهای دود شده
در سالهای اخیر، چند رویداد مهم میتوانست نقطه عطفی برای گردشگری مازندران باشد، اما سوءمدیریت این فرصتها را سوزاند:
• جشنوارههای فصلی که بدون تبلیغ گسترده، عملاً به گردهمایی کوچک محلی تبدیل شدند.
• برخی پروژههای نیمهتمام استان که سالهاست متوقف مانده.
• سرمایهگذاری خارجی که به دلیل بیاعتمادی به مدیریت استان، هرگز عملی نشد.
مقایسه تلخ با استانهای دیگر
گیلان با تمرکز بر گردشگری غذایی و دریایی، هزاران گردشگر داخلی و خارجی جذب کرده.
اردبیل با توسعه گردشگری زمستانی و آبدرمانی، به مقصدی چهارفصل تبدیل شده.
گلستان با حمایت از بومگردی روستایی، اقتصاد دهها روستا را متحول کرده.
در این میان، مازندران با وجود ظرفیتهای بالاتر، هنوز حتی یک برند رسمی گردشگری ندارد و شاید سهمش از گردشگر خارجی کمتر از نصف گیلان است.
صدای خاموش فعالان
بسیاری از فعالان این حوزه، به دلیل ترس از قطع حمایتهای حداقلی، یا ناامیدی از تغییر، سکوت کردهاند. اما این سکوت، به سود چه کسی است؟ شاید به سود مدیری که میخواهد دورهاش را بیدردسر تمام کند.
این خاموشی خطرناک است. اگر امروز صدای این فعالان بلند نشود، فردا دیگر چیزی برای گفتن نخواهد بود. نه هنرمندی میماند، نه اقامتگاه بومگردی، نه راهنمایی که با عشق، جاذبههای استان را معرفی کند.
مطالبات روشن
به عنوان رسانه و صدای بخش خصوصی، مطالبات ما از مدیرکل گردشگری مازندران و مسئولان بالادستی چنین است:
1. تدوین و اجرای فوری سند توسعه گردشگری استان.
2. حمایت واقعی و عملی از بخش خصوصی، بهویژه در صدور مجوزها و تسهیل بوروکراسی.
3. شفافسازی بودجههای تبلیغاتی و نمایشگاهی.
4. بازنگری در انتصابات غیرتخصصی.
5. راهاندازی کمپین ملی معرفی جاذبههای مازندران.
6. ایجاد ساختار هماهنگ میان اداره کل، شهرداریها، دهیاریها و بخش خصوصی.
هشدار پایانی
مدیرکل محترم! گردشگری مازندران امروز در اتاق انتظار شما نفس میکشد. اما این نفس، هر روز کوتاهتر میشود. فعالان این حوزه سالها سکوت کردهاند، اما سکوت به معنای رضایت نیست. امروز زمان آن رسیده که یا به میدان بیایید، یا میدان را به اهلش بسپارید.
محمود احمدی
مدیرمسئول