بیماران چشمانتظار، مسئولان بیتفاوت؛ دکتر باقرزاده بر اساس کدام منافع، از مدیرکل بحرانساز حمایت می کند؟
در حالی که شنیدهها و گزارشهای غیررسمی از انتقال خون مازندران حکایت از کاهش شدید ذخایر خونی در استان و رسیدن برخی مراکز به تنها یک یا دو روز ذخیره دارد، مسئولان عالی استان و نمایندگان مجلس همچنان در سکوتی سنگین به سر میبرند. استاندار مازندران به عنوان عالیترین مقام اجرایی استان و پزشکِ آگاه به عمق خطرات چنین وضعیتی، تاکنون اقدام عاجلی انجام نداده است. عجیبتر آنکه دکتر باقرزاده، نماینده مردم بابلسر و فریدونکنار، عضو کمیسیون بهداشت مجلس و فراکسیون خون، همچنان پشت مدیرکلی ایستاده که عملکردش بارها با انتقاد رسانهها، افکار عمومی و حتی برخی پرسنل خود سازمان مواجه شده است. آیا باید سلامت و جان بیماران مازندرانی قربانی حمایتهای سیاسی و شخصی شود؟
انتقال خون، قلب تپنده نظام سلامت است. هیچ عمل جراحی بزرگی بدون خون ممکن نیست و هیچ بیمار هموفیلی، تالاسمی یا مبتلا به سرطان نمیتواند بدون فرآوردههای خونی روزگار بگذراند. چالش ذخایر خونی یعنی بحرانی برای حیات جامعه. در چنین شرایطی، هرگونه ضعف مدیریتی، سیاسیکاری یا سکوت مسئولان، برابر با بازی کردن با جان مردم است.
رسانه ما طی ماههای گذشته بارها و بارها هشدار داده است که وضعیت انتقال خون مازندران خوب نیست. چه در بحث اخراج نیروهای خدماتی و نگهبانی، چه در خصوص تعطیلی شیفت عصر آمل، چه درباره کارانههای معوقه پرسنل و چه در زمینه واردات خون از استانهای معین. اما متأسفانه هیچکدام از هشدارها و پرسشهای ما پاسخی شفاف دریافت نکرد. حالا شنیدهها نشان میدهد که شرایط ذخایر خونی وارد مرحله حساسی شده است.
وضعیت ذخایر خونی؛ چالش پشت درهای بسته
بر اساس شنیده ها و گزارش های غیررسمی از انتقال خون مازندران، نشان میدهد ذخایر خونی در استان به مرز بحران رسیده است. در بعضی شهرستانها گفته میشود میزان ذخایر به کمتر از دو روز رسیده و حتی در مرکز استان، ساری، برخی گروههای خونی فقط برای یک روز آینده ذخیره دارند. این یعنی اگر فردا حادثهای بزرگ رخ دهد، یا اگر بیماران خاص به شکل غیرمنتظرهای نیازمند شوند، پاسخگویی ممکن نخواهد بود.
مدیرکل انتقال خون مازندران که باید در چنین شرایطی با شفافیت، اطلاعرسانی و برنامهریزی فوری اعتماد عمومی را جلب کند، ترجیح داده است سطح دسترسی به اطلاعات را محدود کند تا رسانهها و افکار عمومی از عمق بحران مطلع نشوند. اما مگر میتوان واقعیت را پشت درهای بسته پنهان کرد؟
نقش استاندار؛ بیتفاوتی در برابر سلامت مردم
استاندار مازندران یک پزشک است. کسی که باید بیش از هر مقام دیگری عمق فاجعه کمبود خون را درک کند. اما پرسش جدی اینجاست: چرا استاندار تا امروز در این بحران سکوت کرده است؟ چرا از اختیارات قانونی خود برای تغییر مدیریتی که بارها مورد انتقاد بوده، استفاده نکرده است؟ مگر مدعی نبوده است توان انحلال شوراها را دارد؛ پس چرا توان برخورد و عزل مدیرکل یک دستگاه اجرایی را ندارد؟
آیا جان بیماران مازندرانی آنقدر کماهمیت است که باید منتظر ماند تا حادثهای بزرگ رخ دهد و بعد دست به اقدام زد؟ آیا استاندار که مدام از توسعه و سرمایهگذاری و پروژههای عمرانی سخن میگوید، نباید بداند که اولین وظیفهاش حفظ جان شهروندان است؟
دکتر باقرزاده؛ نمایندهای در برابر مسئولیتهای دوگانه
اما مهمترین پرسش متوجه دکتر باقرزاده است. نمایندهای که هم پزشک است، هم عضو کمیسیون بهداشت مجلس و هم عضو فراکسیون خون. او باید در خط مقدم نظارت بر عملکرد انتقال خون کشور و استان خود باشد. او باید اولین کسی باشد که در برابر بحران خون استان صدای اعتراض بلند کند.
اما چه میبینیم؟ سکوت!
بلکه فراتر از آن، شنیدههای متعدد و مستندات رسانهای حکایت از حمایت آشکار و پشتپرده ایشان از مدیرکل دارد. چرا؟ آیا روابط سیاسی و انتخاباتی جایگزین وظایف نظارتی شده است؟ آیا تعارض منافع، صدای وجدان پزشکی و مسئولیت قانونی را خاموش کرده است؟
تعارض منافع؛ وقتی سیاست جای سلامت را میگیرد
شنیدههای قابل اتکا حاکی از آن است که مدیرکل انتقال خون مازندران در ستاد انتخاباتی دکتر باقرزاده فعال بوده است. اگر این شنیدهها درست باشد، پس پاسخ حمایتهای بیقید و شرط وی از این مدیرکل روشن میشود. اما پرسش جدیتر آن است: آیا جان بیماران و سلامت مردم استان باید قربانی این منافع و مناسبات سیاسی شود؟
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، در اصول ۶۷ و ۸۴، به صراحت بر وظیفه نمایندگان در قبال ملت و لزوم نظارت بر عملکرد مسئولان تأکید دارد. سکوت و حمایت غیرمنطقی در برابر مدیری که عملکردش به گفته کارشناسان، رسانهها و پرسنل با ضعفهای جدی همراه است، نقض آشکار این وظایف است.
مسئولیت اخلاقی یک پزشک
دکتر باقرزاده تنها یک نماینده نیست؛ او یک پزشک است. پزشکی که سوگند خورده است جان انسانها را بر هر مصلحت دیگری مقدم بدارد. آیا این سکوت و حمایت در برابر چالشی که میتواند جان بیماران بیگناه را به خطر بیندازد، با آن سوگند همخوانی دارد؟
رسانهها؛ آینه بحران و صدای مردم
رسانه ما در ماههای گذشته بارها هشدار داده است:
در خصوص تعطیلی شیفت عصر آمل و نامه رسمی معاون اجتماعی سازمان انتقال خون کشور،
درباره اخراج نیروهای خدماتی و نگهبانی در اسفندماه ۱۴۰۳،
درباره معوقات کارانه و هدیه روز انتقال خون،
در مورد واردات خون از استانهای معین تهران و گلستان،
و حالا در زمینه بحران ذخایر خونی.
اینها نه تهمت بودهاند و نه شایعه؛ بلکه پرسشهایی برای شفافیت و مطالبهگری بوده است. اگر مدیرکل پاسخی دارد، چرا سکوت کرده است شفاف به افکار عمومی پاسخ نمی دهد؟
آیا مسئولان بیدار میشوند؟
پرسش اساسی این است: چه زمانی استاندار، نمایندگان مجلس و سایر مسئولان مازندران به اهمیت این بحران پی خواهند برد؟ آیا باید جان بیماران قربانی شود تا آنان به خود بیایند؟ آیا سلامت شهروندان این استان همیشه باید در اولویت آخر باشد؟
امروز مازندران در آستانه بحرانی جدی در حوزه انتقال خون قرار دارد. انکار یا پنهانکاری این بحران، کوچکترین کمکی به بیماران نخواهد کرد. مسئولان باید پاسخ دهند:
1. چرا وضعیت ذخایر خونی استان به این حد بحرانی رسیده است؟
2. چرا پرسنل و کارشناسان بارها هشدار دادهاند اما توجهی نشده است؟
3. چرا استاندار به عنوان عالیترین مقام اجرایی و یک پزشک سکوت کرده است؟
4. چرا دکتر باقرزاده به جای مطالبهگری و نظارت، به حمایت سیاسی و پشتپرده از مدیرکل پرداخته است؟
5. و در نهایت، چه کسی پاسخگوی جان بیماران مازندرانی خواهد بود اگر فردا خدای ناکرده حادثهای رخ دهد؟
این یادداشت نه از سر دشمنی شخصی، بلکه از سر دغدغه برای جان شهروندان نوشته میشود. سلامت مردم خط قرمز است. ما به عنوان رسانه مستقل وظیفه داریم هشدار دهیم، پرسش کنیم و مسئولان را به پاسخگویی واداریم. اما تصمیم و اقدام نهایی با مسئولان است:
آیا دکتر باقرزاده حاضر است میان وفاداری سیاسی و مسئولیت قانونی و اخلاقی یکی را انتخاب کند؟
آیا استاندار مازندران بالاخره به وظیفه اصلی خود در حفظ سلامت مردم عمل خواهد کرد؟
و آیا مدیرکل انتقال خون مازندران حاضر است به جای شکایت و پنهانکاری، پاسخگوی افکار عمومی باشد؟
ما همچنان میپرسیم، هشدار میدهیم و مطالبه میکنیم؛ زیرا جان بیماران مازندرانی از هر چیزی مهمتر است.
محمود احمدی – مدیرمسئول