تاریخ :1404/09/01 9:32 AM
کلید رونق اقتصادی مازندران در دست جوانان/ استانی با ظرفیت‌های بر زمین‌مانده
اگر توسعه گردشگری مازندران تا امروز روی کاغذ مانده، مقصر طبیعت نیست؛ مقصر مدیریت کند و ناهماهنگ است. نسخه نجات مازندران همین‌جا، در روستاها و میان جوانانش است؛ در شوراهایی که باید جسارت داشته باشند و دهیارانی که باید از اداره‌گری به نقش‌آفرینی برسند. 

مازندران از وعده‌های روی کاغذ خسته است. آنچه می‌تواند گردشگری استان را متحول کند، نه پروژه‌های گران‌قیمت دولتی، بلکه تصمیم مردم، انرژی جوانان و نقشه راهی است که شوراها و دهیاران با شناخت دقیق ظرفیت‌های محلی طراحی کنند.


مازندران؛ سرزمین ظرفیت‌های بر زمین‌مانده و مردمی که می‌توانند آینده را بسازند

استان مازندران سال‌ها است در متن تمام گزارش‌های ملی و بین‌المللی به‌عنوان یکی از غنی‌ترین و متنوع‌ترین مناطق ایران در حوزه گردشگری شناخته می‌شود؛ استانی که در آن جنگل، کوه، ساحل، آب‌وهوای معتدل، روستاهای زنده، محصولات بومی، مسیرهای کم‌نظیر طبیعت‌گردی، چشمه‌های آب‌گرم، ظرفیت‌های ورزش‌های آبی، ساحلی و کوهستانی، تاریخ کهن و سبک زندگی محلی در کنار هم جمع شده‌اند. اما پرسش سخت و هولناک اینجاست:
چگونه استانی با این حجم از نعمت، هنوز از نرخ بیکاری جوانان، مهاجرت نیروهای متخصص، رکود روستاها و بی‌برنامگی مزمن در حوزه گردشگری رنج می‌برد؟

مشکل کمبود ظرفیت نیست؛ مشکل کمبود استفاده از ظرفیت‌ها است. مشکل طبیعت نیست؛ مشکل برنامه‌ریزی است. مشکل جوان مازندرانی نیست؛ مشکل مسیر و میدان برای بالفعل شدن اوست.

سال‌های اخیر به روشنی نشان داد که مدیریت رسمی در حوزه گردشگری، چه در سطح سیاست‌گذاری و چه در اجرا، نتوانسته پاسخگوی اندازه و عظمت ظرفیت‌های مازندران باشد. نه به این دلیل که مدیران خیلی ضعیف هستند، بلکه به این دلیل که ساختارها کند، فرسوده، جزیره‌ای و بدون نقشه جامع بوده‌اند. نتیجه؟ هزاران فرصت ریز و درشت که می‌توانست برای مردم پول و برای اقتصاد استان ارزش افزوده ایجاد کند، در حد شعار و گزارش روی کاغذ باقی ماند.

اما مازندران خوشبختانه یک عنصر حیاتی دارد که می‌تواند تمام این معادلات را تغییر دهد:
مردم.

مردمی که اگر مسیر شفاف و نقشه راه روشن داشته باشند، قادرند بزرگ‌ترین پروژه‌ها را بدون بودجه‌های کلان دولتی پیش ببرند. کافی است روستاها، جوانان، شوراها و دهیاران جایگاه واقعی خود را درک کنند و بدانند که موتور اصلی توسعه گردشگری، نه پشت میزهای اداری بلکه در دل روستاها، در ساحل‌ها، در ییلاق‌ها و در کسب‌وکارهای کوچک زاده می‌شود.

این یادداشت با  هدف نقدی صریح، امیدآفرین نوشته شده است؛ هم آسیب را نشان می دهد، هم راهکار ارائه داده؛ هم مدیران را به مسئولیت‌شان متوجه می کند، هم مردم و جوانان را به میدان عمل دعوت می کند.

۱. واقعیت تلخ: ظرفیت بی‌پایان، بهره‌برداری حداقلی

گردشگری در مازندران فقط «جنگل و دریا» نیست. گردشگری یعنی:

- گردشگری روستایی و تجربه زندگی محلی.
- گردشگری ورزشی (کوه، ساحل، رکاب‌زنی، رالی، اسکیت، ورزش های آبی، دوچرخه‌سواری).
- گردشگری درمانی (آب‌گرم‌ها، اقامتگاه‌ها، طب سنتی و نوین).
- گردشگری کشاورزی و مزرعه‌گردی.
- گردشگری فرهنگی و آیینی.
- گردشگری تاریخی.
- گردشگری خوراک و مزه.
- گردشگری دریایی و ساحلی.
- بوم‌گردی و تجربه اقامت اصیل.
- گردشگری شهری و رویدادمحور.

این تنوع در کمتر نقطه‌ای از ایران با چنین تراکم و نزدیکی وجود دارد. اما بهره‌برداری اقتصادی از این پتانسیل‌ها حتی نزدیک به استانداردهای جهانی هم نیست.

چرا؟
به‌طور خلاصه:

- نگاه اداری و پروژه‌محور بر حوزه‌ای سایه انداخته که نیاز به نوآوری و چابکی دارد.
- برنامه‌های توسعه‌ای بدون پیوست اجرایی و بدون مشارکت مردم نوشته شده‌اند.
- بخش‌های مختلف دولتی جزیره‌ای و بی‌هماهنگ عمل کرده‌اند.
- روستاها هنوز ندانسته‌اند که چه ثروتی در اختیار دارند.
- جوانان ایده دارند اما مسیر مشخصی برای اجرا نمی‌بینند.
- شوراها و دهیاران اغلب درگیر امور روزمره‌اند، نه توسعه.

وقتی سیاست‌گذاری سست و پراکنده باشد، نتیجه‌اش روشن است: بیکاری، مهاجرت، فرسایش سرمایه اجتماعی و درجا زدن. اما اگر همین پتانسیل‌ها با نگاه «خردمحور» و «مردم‌پایه» فعال شود، وضعیت می‌تواند به طرز شگفت‌انگیزی تغییر کند.

۲. جوان مازندرانی: سرمایه‌ای که جدی گرفته نشد

یکی از بزرگ‌ترین خطاهای مدیریتی سال‌های گذشته، بی‌توجهی به جوانان بود. نه اینکه برنامه‌های رسمی حرفی از جوانان نزده باشند؛ مشکل این بود که هیچ‌گاه میدان عمل واقعی برای جوانان ساخته نشد. جوان مازندرانی توانایی دارد، ایده دارد، انرژی دارد اما «سکوی پرتاب» ندارد.

سرمایه اصلی توسعه گردشگری مازندران، نه هتل‌های پنج‌ستاره است و نه پروژه‌های چندصد میلیاردی؛ بلکه جوانانی هستند که می‌توانند با یک تلفن همراه، یک مهارت، یک ایده کوچک و یک حرکت پیوسته، موج اقتصادی بزرگی ایجاد کنند.

جوانی که در روستا بلد است مسیر کوهستان را راهنمایی کند. 

جوانی که می‌تواند خانه قدیمی پدری را به اقامتگاه تبدیل کند.

جوانی که می‌تواند در حوزه تولید محتوای سفر فعالیت کند.

جوانی که می‌تواند کافه کوچک محلی راه‌اندازی کند.

جوانی که می‌تواند بسته‌های تجربه‌محور برای گردشگران طراحی کند.

جوانی که می‌تواند فروشگاه آنلاین محصولات روستایی ایجاد کند.


این‌ها کسب‌وکارهای کم‌هزینه، قابل اجرا و درآمدزا هستند؛ اما نیاز به آموزش، شبکه، حمایت محلی و مسیر روشن دارند.
اگر شوراها و دهیاران نقش خود را درست ایفا کنند، ده‌ها هزار جوان می‌توانند وارد میدان شوند.

۳. شوراها و دهیاران؛ بازیگران مغفول اما تعیین‌کننده

در نگاه عمومی، دهیاری و شورای روستا فقط مسئول آسفالت و جدول و کوچه‌محله و سایر خدمات شناخته شده‌اند، درحالی‌که واقعی‌ترین و مؤثرترین ابزار توسعه روستایی در همین نهادهای محلی نهفته است.

وظیفه آنها فقط رسیدگی به امور عمرانی نیست؛ بلکه نقش اصلی آنها:

- شناسایی ظرفیت‌ها.
- تسهیلگری.
- جذب سرمایه‌های خرد.
- کمک به ایجاد کسب‌وکارهای کوچک.
- هماهنگی بین مردم و دستگاه‌های رسمی.
- تدوین برنامه توسعه روستایی با نگاه گردشگری.


اما چرا بسیاری از شوراها و دهیاران از این نقش دور مانده‌اند؟
چند علت مهم وجود دارد که عبارت است از:

- مشغول شدن بیش از حد به کارهای روزمره و کم‌اثر.
- نبود آموزش در حوزه توسعه گردشگری.
- نبود برنامه میان‌مدت و بلندمدت.
- نبود نگاه اقتصادی.
- نداشتن تیم مشاور.
- فشارهای محیطی و انتظارات خرد.

این‌ها بهانه نیستند؛ واقعیت‌اند. اما نتیجه؟
روستایی که می‌توانست مقصد گردشگران داخلی و خارجی باشد، تبدیل شده به روستایی با مغازه‌های بسته، جوانان بیکار و زمین‌های متروکه و در حال حاضر ویلاسازی های بی ضابطه که ریشه به فرهنگ و اصالت مازندران می زند.

دهیار و شورا می‌توانند این وضعیت را برعکس کنند.

چطور؟
با تبدیل شدن از «مدیر اجرایی» به «رهبر توسعه».
از «پاسخگوی مشکلات روزمره» به «طراح آینده روستا».
از «مخاطب اعتراضات مردم» به «مربی و همراه کارآفرینان محلی».

این تغییر نقش حیاتی است.

۴. خطای مشترک دولت و مدیریت محلی: نبود نقشه راه است.

تقریباً تمام طرح‌های گردشگری مازندران یک عیب مشترک دارند:
ابداع می‌شوند اما اجرا نمی‌شوند، چون نقشه راه ندارند.

نقشه راه یعنی:

- مشخص کردن اولویت‌ها.
- تعیین گام‌های عملی.
- تعریف نقش هر بازیگر.
- تعیین زمان‌بندی.
- تعیین خروجی مشخص.
- شفاف‌سازی منابع مالی.

بدون این‌ها هر برنامه‌ای تبدیل به شعار می‌شود.

روستاها، جوانان و شوراها باید یک نقشه راه خرد داشته باشند که مکمل برنامه کلان استان باشد.
اگر برنامه کلان کند حرکت می‌کند، مردم نباید بایستند؛ باید مسیر خرد را فعال کنند.

۵. راهکارهای اجرایی، کم‌هزینه و واقعی برای مردم و روستاها

در ادامه یک نقشه راه عملی، قدم‌به‌قدم و قابل اجرا ارائه می‌شود؛ و به نحوی طراحی شده که مردم، جوانان و دهیاری‌ها بتوانند بدون ادعاهای پیچیده از همین فردا اجرا کنند.

۵-۱. ایجاد «دفتر توسعه گردشگری روستا» در دهیاری. این کار بسیار کم‌هزینه، اما فوق‌العاده تأثیرگذار است.

کارکردهای این دفتر عبارت است از: 

- مدیریت ایده‌های گردشگری.
- کمک به کارآفرینان خرد.
- تهیه بانک اطلاعاتی خدمات و جاذبه‌ها.
- معرفی محصولات محلی.
- آموزش مهارت‌های گردشگری.
- برگزاری کارگاه‌های کوچک.
- هماهنگی با دستگاه‌های رسمی.
- کمک به جذب سرمایه‌گذار.

هزینه این دفتر فقط یک اتاق کوچک و یک نیرو یا داوطلب جوان است و خروجی آن ایجاد یک «مرکز فرماندهی توسعه روستا» می تواند باشد.

۵-۲. تبدیل خانه‌های قدیمی به اقامتگاه‌های کوچک بوم‌گردی. این اقدام نه هتل لازم است، نه بودجه دولتی. 

در مازندران هزاران خانه قدیمی نیمه‌متروک وجود دارد که با سرمایه کم و همکاری شورا و دهیاری می‌توانند تبدیل به اقامتگاه شوند.

این اقامتگاه‌ها:

- اشتغال پایدار ایجاد می‌کنند.
- باعث جلوگیری از مهاجرت می‌شوند.
- اقتصاد روستا را فعال می‌کنند.
- فرهنگ محلی را احیا می‌کنند.
به این نکته هم باید توجه داشت که دهیاران و شوراها باید مسئول تسهیل گری و حذف موانع باشند، نه ایجاد مانع.

۵-۳. مزرعه‌گردی و تجربه‌گردی، ساده‌ترین مدل درآمد برای روستاها است. این مدل در تمام دنیا ثابت شده و برای مازندران ایده‌آل است.
مزرعه‌ها، باغ‌ها، زمین‌های کشاورزی و دامداری‌ها می‌توانند تجربه ارائه دهند: از کاشت برنج تا دامداری، از برداشت مرکبات تا تجربه تولید لبنیات محلی.
در این ایده، سرمایه اولیه بسیار کم است؛ ولی در صورت تحقق درآمدزایی بسیار بالایی دارد.

۵-۴. مسیرهای پیاده‌روی محلی و «تجربه راه روستا»
روستاها مسیرهای طبیعی دارند که بدون هیچ هزینه‌ای می‌توانند تبدیل به یک محصول گردشگری شوند. در این بین دهیاری باید مسیرها را شناسایی کند، تابلو کوچک راهنما نصب کند، یک بروشور ساده چاپ کند، سایه‌بان یا نشیمن گاه محلی ایجاد کند. و همین کافی است تا مسیر پیاده‌روی تبدیل به محصول گردشگری شود.

۵-۵. بازارچه‌های کوچک روستایی که نه نیاز به سوله دارد، نه ساختمان. چند غرفه چوبی ساده کنار میدان یا فضای عمومی روستا کافی است.
محصولات قابل فروش در این بازارچه ها می تواند نان محلی، ترشی‌ها، صنایع‌دستی، میوه خشک، محصولات باغی، 
خوراکی‌های بومی باشد. بازارچه کوچک، ستون فقرات اقتصاد محلی است.

۵-۶. ایجاد تیم‌های جوان محلی برای راهنمای گردشگری یکی دیگر از ایده های قابل اجرا است. دهیاران باید تیم «راهنمای جوانان روستا» تشکیل دهند که با انجام دوره آموزشی، تعریف مسیر گردشگری، لباس متحدالشکل، ساخت پروفایل دیجیتال، همکاری با آژانس‌ها و اقامتگاه‌ها را اشراف داشته باشند. این تیم‌ها درآمد مستقیم دارند و به روستا روح می‌دهند.

۵-۷. توانمندسازی اهالی برای فروش آنلاین محصولات بومی
جوانان باید یاد بگیرند که محصولات محلی را در اینستاگرام، سایت‌های فروش و شبکه‌های اجتماعی بفروشند.
دهیاری می‌تواند در زمینه آموزش عکاسی، بسته‌بندی، ارسال محصول و سایر موارد کمک کند. بازار آنلاین هزار برابر بزرگ‌تر از بازار فیزیکی درآمدزا است.

۶. نقش مدیران محلی و استانی: از شعار تا مسئولیت

در این یادداشت نقش مدیران محلی و استانی هم باید جدی، صریح و بی‌پرده مطرح می شود. مدیران کل، فرمانداری‌ها، دستگاه‌های متولی گردشگری و میراث فرهنگی، محیط زیست، منابع طبیعی و بخش‌های مرتبط، باید بدانند که مردم دیگر انتظار ندارند دولت پروژه بسازد؛ اما انتظار دارند دولت موانع را بردارد.

وظایف فوری دستگاه های اجرایی را می توان حذف بروکراسی زائد، حمایت از کسب‌وکارهای کوچک، تدوین نقشه جامع گردشگری استان، تقویت آموزش‌های تخصصی، تعریف بسته‌های حمایتی خرد، همکاری با شوراها و دهیاران، 
دادن میدان به جوانان البته در اجرا، نه شعار قلمداد کرد. اگر دولت سرعت نداشته باشد، توسعه رخ نمی‌دهد؛
اگر دولت مانع‌زدایی نکند، مردم جلو نمی‌روند. این مطالبه شفاف، محترمانه و قانونی است که باید به آن احترام و اهتمام گذاشت.

۷. امید واقعی: توسعه از پایین، نه از بالا

الگوی توسعه گردشگری مازندران باید «مردم‌محور» باشد. سه لایه اصلی این الگو عبارت است از:

لایه اول: مردم و جوانان

خالق کسب‌وکارهای کوچک، خدمات محلی، تجربه‌های گردشگری و محصولات بومی.

لایه دوم: شورا و دهیاری

رهبران توسعه محلی، تسهیل‌گران، هماهنگ‌کنندگان.

لایه سوم: مدیران رسمی

حذف‌کننده موانع، حامی، ناظر و تنظیم‌گر و تسهیل گر.

اگر این سه لایه هم‌افزا شوند، توسعه شتاب می‌گیرد و اگر یکی از این‌ها غایب باشد، توسعه متوقف می‌شود.

۸. جمع‌بندی: مازندران به آینده نزدیک‌تر است اگر مردم حرکت کنند

مازندران نیازی به اختراع الگوی جدید توسعه ندارد؛ نیازی به بودجه‌های سنگین ندارد؛ نیازی به پروژه‌های عظیم دولتی ندارد. مازندران فقط به فعال شدن مردم، به میدان آمدن جوانان و به نقش‌آفرینی جدی شوراها و دهیاران نیاز دارد.

وقتی روستاها فعال شوند، استان فعال می‌شود. وقتی مردم درآمدزایی کنند، مهاجرت کاهش می‌یابد. وقتی جوانان وارد میدان شوند، امید بازمی‌گردد. وقتی شوراها و دهیاران نقش خود را فراتر از امور روزمره ببینند، توسعه رخ می‌دهد. وقتی مدیران محلی و استانی موانع را بردارند، گردشگری جهش می‌کند.

این یادداشت دعوتی است به حرکت.
حرکت آرام اما پیوسته.
حرکت کوچک اما مؤثر.
حرکتی که آغازش از یک روستا، یک جوان، یک ایده و یک دهیاری است، اما اثرش می‌تواند آینده مازندران را تغییر دهد.

آینده این استان را کسی از بیرون نمی‌سازد؛ نه دولت، نه پروژه‌های کلان، نه وعده‌های بلند. بلکه آینده مازندران را خود مردم می‌سازند. از همین امروز، همین لحظه، همین روستا...

محمود احمدی 
صاحب امتیاز و مدیرمسئول