مدیریت پسماند باید از چرخه ناکارآمد، غیرشفاف و غیرعلمی فعلی خارج شود. دیگر نباید میلیاردها تومان بودجه صرف پروژههایی شود که بازدهی ندارند. مازندران با طبیعتی بینظیر، لیاقت نفس کشیدن در هوای پاک را دارد، نه دفن شدن در طلای کثیف.
مازندران، بهشت زبالههای بیصاحب!
استان مازندران، نگین سبز شمال کشور، سالهاست زیر بار سنگین زبالهها خم شده است. استان پربازدیدی که سالانه میزبان میلیونها گردشگر است، اکنون با بحران گسترده پسماند مواجه است؛ بحرانی که نه تنها محیط زیست را تهدید میکند، بلکه سلامت و آینده ساکنان این خطه را نیز در معرض خطر قرار داده است.
با وجود اختصاص میلیاردها تومان اعتبار، وعدههای پیدرپی مسئولان، و اجرای پروژههایی چون زبالهسوز ساری، معضل پسماند در مازندران همچنان حل نشده باقی مانده است.
سؤال اصلی اینجاست: چرا؟
وضعیت بحرانی پسماند در مازندران طبق برآوردهای میدانی
استان مازندران روزانه حدود ۳۰۰۰ تن زباله تولید میکند. این رقم در ایام تعطیلات چند برابر میشود. با وجود حجم عظیم تولید زباله، مدیریت اصولی، علمی و مبتنی بر مشارکت مردمی در استان وجود ندارد. محلهای دفن زباله اغلب غیراصولی، پرهزینه، و بدون مطالعات زیستمحیطی دقیق انتخاب میشوند. سیستم تفکیک زباله از مبدا یا وجود ندارد یا بهشکل نمایشی و غیرکارآمد اجرا میشود. شهرداریها که باید متولی اصلی این حوزه باشند، از نظر بودجه، تخصص و تجهیزات ناتوان هستند. نتیجه چنین شرایطی، انباشت روزافزون زباله، آلودگی شدید خاک، آبهای زیرزمینی، جنگلها و رودخانهها، و نارضایتی عمومی مردم است.
زبالهسوز ساری؛ راهحل یا بنبست؟
یکی از پرهزینهترین و پرحاشیهترین پروژههای حوزه پسماند در مازندران، پروژه زبالهسوز ساری است. این پروژه با صرف بودجههای هنگفت از بیتالمال، سالهاست در مرحله ساخت و ساز باقی مانده و هنوز نتوانسته نقش موثری در حل بحران ایفا کند. هرچند در ظاهر، راهاندازی زبالهسوز راهکاری فنی و پیشرفته تلقی میشود، اما کارشناسان محیط زیست معتقدند در شرایط فعلی این پروژه نه تنها راهحل نیست، بلکه خودش به بخشی از بحران تبدیل شده است.
مشکلات فنی دستگاه، ناتوانی در سوزاندن زبالههای ترکیبی بدون تفکیک، تولید خاکسترهای سمی، آلودگی هوا بهدلیل نبود فیلترهای قوی، و هزینههای نگهداری بالا از جمله چالشهایی هستند که باعث شده بسیاری از کارشناسان به این نتیجه برسند که تأکید بر زبالهسوزی، نتیجهای جز جابهجایی آلودگی ندارد.
فرصت از دسترفته در چهاردانگه
منطقه چهاردانگه ساری، به گواه کارشناسان دانشگاهی و متخصصان حوزه محیط زیست، یکی از مناسبترین گزینهها برای دفن اصولی و فنی زباله در مازندران بوده است. در بازدیدهای میدانی و جلسات کارشناسی، تنها ایراد این منطقه نزدیکی آن به جاده اصلی مطرح شد؛ موضوعی که قابل رفع بوده و نباید منجر به کنار گذاشتن کامل آن شود. با این حال، این گزینه علمی بهدلیل تصمیمات غیرکارشناسی کنار گذاشته شد و جای آن را روشهای پرهزینه، غیرپایدار و پرریسک گرفت. هزینههای حمل و نقل، دفن در نقاط غیرمجاز و غیرقابل دفاع، و ایجاد نارضایتیهای اجتماعی، تنها بخشی از پیامدهای این تصمیم اشتباه بوده است.
مافیای طلای کثیف
دشمن خاموش مدیریت علمی یکی از عوامل پنهان اما تعیینکننده در عدم پیشرفت مدیریت پسماند در مازندران، وجود ساختاری ناسالم و غیرشفاف از منافع و ارتباطات پشتپرده است که اصطلاحاً «مافیای طلای کثیف» نامیده میشود. در غیاب شفافیت مالی و نظارتی، پیمانکاران سودجو، واسطههای غیرمتخصص و برخی مدیران ناکارآمد، با سهمخواهی و مقاومت در برابر اصلاحات ساختاری، مانع از اجرای راهحلهای علمی و پایدار میشوند.
این مافیا با ایجاد انحصار در پروژهها، حذف شرکتهای دانشبنیان، و مقابله با نظرات دانشگاهی، عملاً اجازه اجرای هیچ برنامه جدی را نمیدهد. نتیجه این وضعیت، تبدیل بحران پسماند به یک تجارت پرمنفعت برای عدهای خاص و فاجعه برای مردم است.
راهکارهای عملیاتی و علمی مدیریت پسماند
راهحلهای متعددی برای حل بحران پسماند وجود دارد که امتحان خود را در بسیاری از کشورهای توسعهیافته و حتی در برخی استانهای ایران پس دادهاند. این راهکارها شامل:
۱. تفکیک زباله از مبدا: با مشارکت مردم، آموزشهای رسانهای، زیرساختهای ساده (سطلهای رنگی، کیسههای مخصوص) و ایجاد مشوقهای مالی.
۲. توسعه مراکز کمپوست و بازیافت: بهجای سوزاندن، زبالههای آلی به کود آلی تبدیل شوند. این اقدام علاوه بر کاهش زباله، منبع درآمد و اشتغال ایجاد میکند.
۳. استفاده از فناوریRDF: تبدیل زبالههای غیرآلی به سوخت جایگزین برای صنایع سیمان و نیروگاهها.
۴. واگذاری مدیریت پسماند به شرکتهای دانشبنیان: حمایت از استارتاپها و مجموعههای دانشگاهی برای ارائه راهکارهای فناورانه و ارزانقیمت.
۵. سامانه شفاف اطلاعات پسماند: راهاندازی سامانهای برای رصد بودجه، قراردادها، عملکرد شهرداریها و میزان بازیافت و دفن.
۶. تدوین طرح جامع پسماند با پیوست اجتماعی و نظارت دانشگاهی: بدون لحاظ نگرش اجتماعی و فرهنگی مردم، هیچ طرحی موفق نمیشود.
جمعبندی و مطالبهگری عمومی
اکنون که وزیر کشور از تأمین اعتبار و تعهد دولت به حل بحران پسماند خبر داده است، بهترین زمان برای طرح یک مطالبه عمومی است: مدیریت پسماند باید از چرخه ناکارآمد، غیرشفاف و غیرعلمی فعلی خارج شود. دیگر نباید میلیاردها تومان بودجه صرف پروژههایی شود که بازدهی ندارند. دیگر نباید دانشگاه و علم در حاشیه باشند.
اگر واقعاً ارادهای برای حل بحران وجود دارد، باید تخصص جای روابط را بگیرد، شفافیت جای ابهام را، و مشارکت مردم جای برخوردهای دستوری را. مازندران به برنامهریزی هدفمند نیاز دارد؛ برنامهای که مردم، دانشگاه، رسانه و دستگاههای اجرایی را در کنار هم قرار دهد، نه در برابر هم.
مازندران با طبیعتی بینظیر، لیاقت نفس کشیدن در هوای پاک را دارد، نه دفن شدن در طلای کثیف.
محمود احمدی
مدیرمسئول