کشاورزی مازندران سالهاست که در تنگنای شعار، بیبرنامگی، و بیتوجهی به اقتضائات اقتصادی و اجتماعی گرفتار مانده است. از یکسو مسئولان سخن از توسعه پایدار، بهرهوری، و مدرنسازی کشاورزی میگویند، و از سوی دیگر زمینهای حاصلخیز استان یکییکی تغییر کاربری مییابند یا به فروش میرسند. اگر کشاورزی واقعاً در اولویت است، چرا در عمل چیزی جز رکود، ناامیدی و خروج سرمایه انسانی از این بخش مشاهده نمیشود؟
استان مازندران با اقلیمی کمنظیر، دسترسی به منابع آبی، زمینهای حاصلخیز، و نیروی انسانی مستعد، میتواند قطب کشاورزی پیشرفته کشور باشد؛ اما در سالهای اخیر نهتنها جایگاه خود را تثبیت نکرده، بلکه در بسیاری موارد با پسرفت روبهرو شده است. علت چیست؟ نگاه از بالا به پایین و برنامهریزی پشت میزهایی که از واقعیت زمین و مزرعه فاصله دارند.
در تازهترین اظهارات، استاندار مازندران در دیدار با اعضای سازمان نظام مهندسی کشاورزی بر ضرورت تحول، بهرهوری، آموزش و توسعه پایدار تأکید کرده است. این سخنان، در ظاهر مثبت است، اما چند سوال جدی را پیش روی افکار عمومی قرار میدهد:
آیا کشاورز مازندرانی، امروز کشاورزی را شغلی اقتصادی میبیند؟ آیا زیرساختهای لازم برای تغییر به کشاورزی مدرن فراهم شده است؟ آیا زنجیره کامل تولید تا بازار، پشتیبانی میشود؟
زمینهای فروختهشده، فرصتهای از دسترفته
در بسیاری از نقاط مازندران، زمینهای مرغوب کشاورزی تغییر کاربری یافتهاند یا به فروش رفتهاند. این مسئله بهروشنی نشان میدهد که کشاورزی در حال حاضر توجیه اقتصادی ندارد. کشاورز، وقتی میبیند که تمام زحماتش با یک محصول پرریسک و بازار نامطمئن بینتیجه میماند، و حمایت مشخصی نمیبیند، بهناچار دست از کار میکشد و زمین را میفروشد.
مدیران باید این واقعیت تلخ را بپذیرند: بدون ایجاد جذابیت اقتصادی، کشاورزی رونق نخواهد گرفت. بخش کشاورزی نیازمند برنامهای جامع است که از بستر و زیرساخت گرفته تا کشت، داشت، برداشت، بازاریابی و فروش را شامل شود. این برنامه نه در قالب چند بخشنامه و جلسه اداری، بلکه از دل مزرعه و با صدای خود کشاورزان باید تدوین شود.
توسعه کشاورزی نیازمند همگرایی و مسئولیتپذیری
یکی از معضلات بنیادین در ساختار اداری کشور، رفتارهای سلیقهای و جزیرهای در دستگاههای اجرایی است. توسعه کشاورزی، یک مأموریت بینبخشی است که نیازمند مشارکت وزارت جهاد کشاورزی، استانداری، بانکها، اتاق بازرگانی، سازمان فنی و حرفهای، نظام مهندسی، مراکز علمی و شرکتهای دانشبنیان است.
هر بخش این زنجیره وظیفهای دارد: جهاد کشاورزی باید سیاستگذار و ناظر باشد، نظام مهندسی باید طرحهای علمی ارائه دهد، بانکها باید منابع مالی تأمین کنند، و شرکتهای دانشبنیان باید ابزار و فناوری روز را فراهم کنند. بدون هماهنگی و همگرایی، هیچ طرحی به نتیجه نخواهد رسید.
اقتصاد دانشبنیان یا واژهای لوکس؟
مدیران ارشد کشور بارها بر «اقتصاد دانشبنیان» تأکید کردهاند، اما در عمل، آیا برای توسعه کسبوکارهای فناورانه در کشاورزی، حمایت واقعی دیدهایم؟ کشاورز مازندرانی امروز نه به تکنولوژی نوین دسترسی دارد، نه به بازار شفاف و منصفانه، و نه به بیمههای واقعی. چگونه انتظار داریم او وارد میدان فناوری شود؟
اگر شعار دانشبنیانی جدی است، باید مزرعهدار کوچک در ساری، بابل، آمل و سایر شهرهای مازندران هم بتواند با ابزارهای دیجیتال، دادهمحور و هوشمند کار کند. این یعنی تغییر پارادایم در سیاستگذاری کشاورزی.
نبود برنامه بازار، پاشنه آشیل کشاورزی مازندران
یکی از جدیترین خلأهای موجود، فقدان نظام بازاریابی منسجم و پایدار است. کشاورزان پس از تولید، نمیدانند محصول خود را به چه قیمتی، در چه بازاری و با چه روشی بفروشند. بازارهای سنتی دیگر پاسخگوی کشاورزی مدرن نیستند. بدون زنجیره ارزش، حتی بهترین تولید هم به شکست میانجامد.
استانداری باید در این زمینه اقدام عملی کند: ایجاد بورس محصولات کشاورزی، بازارهای منطقهای، فروشگاههای مستقیم تولید به مصرف، و تقویت صادرات.
نگاه ملی، عمل منطقهای؛ نیاز به بازتعریف استراتژی محصول
مازندران با توجه به اقلیم و شرایط جغرافیایی خاصی می تواند تولید کننده اکثر محصولات کشاورزی باشد، منتهی باید بر اساس مزیت نسبی، نیاز بازار و پایداری منابع طبیعی، محصولاتی خاص و هدفمند را بهعنوان «استراتژیک» انتخاب و بر آن تمرکز کند. برای این کار باید دادهها، تجربههای جهانی، ظرفیتهای خاک و اقلیم و نیاز بازار را در کنار هم قرار داد. این بازتعریف استراتژیک، نه کار فردی، که حاصل خرد جمعی و علمی است.
هوش مصنوعی؛ فرصت نادیدهگرفتهشده در کشاورزی مازندران
در دنیای امروز، هوش مصنوعی (AI) دیگر فقط متعلق به کارخانهها و مراکز داده نیست؛ بلکه پا به عرصهای گذاشته که برای مازندران حیاتی است: کشاورزی. استفاده از الگوریتمهای هوشمند در تحلیل دادههای خاک، شرایط اقلیمی، تشخیص آفات، پایش رشد محصول، و پیشبینی زمان بهینه برداشت، نه تنها بهرهوری را افزایش میدهد، بلکه میتواند تصمیمات سنتی و پرهزینه کشاورزان را با تحلیلهای دقیق و علمی جایگزین کند.
با کمک هوش مصنوعی، یک کشاورز در بهشهر یا ساری میتواند با گوشی هوشمند خود از طریق تصاویر ماهوارهای یا پهپاد، سلامت مزرعهاش را بسنجد و قبل از بروز بحران، برای رفع آن اقدام کند. این ابزارها امروز در اختیار بسیاری از کشورهای توسعهیافته و حتی کشورهای همسطح ایران قرار دارد؛ چرا در مازندران نباید باشد؟
چرا کشاورزی بدون داده، کشاورزی نیست؟
مازندران بدون دسترسی به دادههای دقیق آبوهوایی، خاک، بازار و محصولات نمیتواند مسیر توسعه را طی کند. هوش مصنوعی میتواند حلقه گمشده این زنجیره باشد. با یکپارچهسازی دادههای کشاورزان در سامانههای هوشمند، میتوان بهصورت لحظهای و منطقهای تصمیمگیری کرد: کجا چه محصولی بکاریم؟ چه موقع آبیاری کنیم؟ چقدر کود بدهیم؟ این یعنی کاهش هزینه، افزایش بهرهوری و در نهایت موجب بازگشت اعتماد به اقتصادی بودن کشاورزی در این استان به کشاورزان خواهد بود.
اما لازمه این کار، تغییر نگاه مدیران است. تا زمانی که سیاستگذار به جای حضور میدانی، پشت میز به توسعه کشاورزی فکر میکند، از ابزارهای هوشمند هم غافل میماند.
توسعه واقعی از پایین به بالا ممکن است
تا زمانی که صدای کشاورز شنیده نشود، تصمیمات کارشناسی و اجرایی از زمین فاصله خواهد داشت. استاندار محترم مازندران اگر به دنبال تحول واقعی در بخش کشاورزی است، باید سازوکار گفتوگوی مستقیم با کشاورزان، نخبگان، شرکتهای دانشبنیان و فعالان بازار را فراهم کند. توسعه از پایین به بالا، نه از بالا به پایین، کلید نجات کشاورزی است.
مدیران باید از پشت میزها بلند شوند، کف زمین خیس شالیزارها را ببینند، با باغدار و دامدار و تولیدکننده صحبت کنند، و سیاستگذاری را بر اساس داده، تجربه، و واقعیت انجام دهند. تنها در این صورت است که میتوان به آیندهای روشن برای کشاورزی مازندران امید بست.
کشاورزی مازندران، فقط یک شغل نیست؛ سبک زندگی، فرهنگ، حافظ محیطزیست و سنگبنای امنیت غذایی کشور است. آن را با بیتوجهی، تعارفهای اداری و طرحهای نیمبند از دست ندهید. امروز مطالبهگری برای نجات کشاورزی، دفاع از زندگی فردای مازندران است.
استاندار محترم؛ فرصت تحول را به یک نقطه عطف تبدیل کنید
جناب آقای یونسی رستمی، فرصت حضور شما در جایگاه مدیریت عالی استان، میتواند نقطه عطفی برای عبور کشاورزی مازندران از بحران فعلی باشد؛ به شرطی که بهجای اتکا به دادههای روی کاغذ، صدای کشاورزان واقعی شنیده شود. سازمانهایی چون نظام مهندسی کشاورزی، جهاد کشاورزی، دانشگاهها، شرکتهای دانشبنیان و بخش خصوصی، همه باید در قالب یک قرارگاه عملیاتی، نه نمایشی، بهصورت هفتگی برای پروژههای عملیاتی کنار هم بنشینند.
ما از شما، بهعنوان رسانه، خواستار اجرای طرح تحول کشاورزی هستیم، نه فقط وعدهی تحول. شما استاندار هستید، اما ما کشاورزی را زندگی کردهایم.
ما رسانهایم، اما سکوت نمیکنیم. تا زمانی که مدیران به میدان نیایند، تا زمانی که زمین ارزش واقعی نیابد، تا زمانی که برنامهی جامع و واقعی ارائه نشود، کشاورزی همچنان از نفس خواهد افتاد.
این صدا، صدای واقعی مازندران است.
محمود احمدی
مدیرمسئول