نهادهای مرتبط با سلامت عمومی، بهویژه سازمانهایی مانند انتقال خون، از حساسترین و حیاتیترین ارگانهای نظام بهداشت و درمان کشور محسوب میشوند. وقتی سخن از "خون" و "حیات بیماران" است، مسئولیتها سنگینتر، نظارتها جدیتر و عدالت درونی سازمانی، شرطی غیرقابل مصالحه میشود. اما آنچه این روزها در انتقال خون مازندران زمزمه و شنیده میشود و از درون مجموعه به بیرون درز کرده، چیزی شاید جز نارضایتی، تبعیض، بیعدالتی و مدیریت شبهسلیقهای نیست.
بر اساس شنیده ها و بررسیهای خبرنگاران ما و اظهارات شفاهی برخی از افراد، مدیرکل انتقال خون مازندران بهصورت ماهانه مبلغی تحت عنوان کارانه در اختیار دارد که هدف آن افزایش انگیزه و بهرهوری پرسنل تعریف شده است. اما گفته می شود آنچه در عمل دیده میشود، تخصیص این مبالغ به گروهی خاص از منصوبان و نزدیکان مدیریتی است، بدون شفافیت، بدون نظارت مشخص و بدون درنظر گرفتن عملکرد واقعی کارکنان.
نورچشمیها چه کسانی هستند؟
چه کسانی نورچشمی هستند و چرا نام آنها در لیست دریافتکنندگان مبلغ ۱۰ میلیون تومانی از محل کارانه مدیریتی دیده میشوند؟
سوال اینجاست: ملاک توزیع این منابع بر چه اساسی است؟ آیا این افراد خدماتی فراتر از دیگر کارکنان ارائه دادهاند؟ آیا عملکرد آنها بهصورت مکتوب، مستند و شفاف بررسی شده؟ یا صرفاً نسبتهای شخصی، موقعیت اداری و ملاحظات درونی ملاک بودهاند؟
تبعیض در پرداخت: چرا انگیزه در میان کارکنان از بین میرود؟
کارکنانی که ماهها کار میکنند، در شرایط سخت و با حداقل امکانات تلاش میکنند تا نیاز حیاتی مردم به خون تأمین شود، وقتی میبینند منابع رفاهی بهصورت گزینشی توزیع میشود، اعتمادشان را به سیستم از دست میدهند. وقتی انگیزه واقعی با رفاقتهای پشتپرده عوض شود، بهرهوری سازمانی سقوط میکند و نارضایتی نهادینه میشود.
گفته می شود برخی از کارکنان صراحتاً اعلام کردهاند که بهدلیل مخالفت شخصی با رویکرد مدیرکل، در دریافت کارانه نادیده گرفته میشوند و حتی ذیحساب سازمان نیز بهجای ایفای نقش نظارتی، چشم بر تبعیضها بسته و اسناد پرداخت را امضا میکند.
سهم مردم از شفافیت چیست؟
در شرایطی که جامعه با مشکلات اقتصادی، فشار معیشتی و کمبود دارو و خون روبهروست، انتظار میرود مدیران حوزه سلامت با پاکدستی، عدالت و رعایت کرامت همه کارکنان، الگو باشند. در مقابل، آنچه در انتقال خون مازندران شنیده میشود، نهتنها شفافیت ندارد، بلکه در پاسخ به پرسشها نیز سکوت اختیار شده است.
خبرنگار ما تاکنون موفق به دریافت هیچ پاسخ رسمی یا شفاهی درباره نحوه توزیع کارانهها نشده است. هیچ جدول عملکردی، هیچ سند توجیهی و هیچ معیار قابل ارزیابیای برای این پرداختهای ویژه منتشر نشده است. در مکالمات شفاهی صرفاً تهدید به شکایت حقوقی صورت گرفته، بدون آنکه حتی حق پاسخگویی مطابق قانون مطبوعات عملی شود.
شایستگی یا سفارش؟ پاسخ بدهید!
اگر این افراد واقعاً شایستهاند، پس چرا اسناد و دلایل عملکردی منتشر نمیشود؟ اگر چنین مبالغی واقعاً برای ارتقاء بهرهوری پرداخت میشود، چرا عمده نیروهای پرتلاش و گمنام از آن بیبهرهاند؟
مدیرکل محترم انتقال خون مازندران!
آیا شما تبعیض در پرداختها را تأیید یا تکذیب میکنید؟
چه معیار و سنجهای برای توزیع سهم مدیریتی از کارانهها در نظر گرفتهاید؟
آیا در خصوص تخلفات منتسب به برخی منصوبان، گزارشی تهیه و اقدامی صورت گرفته است؟
آیا برخی پایگاههای مؤثر و پرتلاش مانند شیفعصر آمل تعطیل شدند، آنهم در شرایط کاهش ذخایر خون؟
مخاطب ما کیست؟
ما در این یادداشت، نه تنها مخاطبمان شما هستید، بلکه از نهادهای نظارتی مانند دادستان محترم، سازمان بازرسی کل کشور، دیوان محاسبات، اداره کل بازرسی وزارت بهداشت، و نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی میخواهیم بهجای سکوت، به این روند ورود کنند و مانع تبدیل سازمانهای حیاتی به حیاطخلوتهای شخصی شوند.
مطالبهی شفافیت، نه تخریب
ما به عنوان رسانه، در چارچوب قانون مطبوعات و ماده ۲۳ آن، حق پرسش و مطالبهگری داریم. تا زمانی که پاسخی شفاف، مستند و رسمی در این زمینه دریافت نکردهایم، پرسشهای ما پابرجاست و چشم رسانه و مردم منتظر پاسخ شما خواهد ماند.
در پایان، از اداره کل انتقال خون مازندران دعوت میکنیم در چارچوب قانون مطبوعات، جوابیه رسمی خود را در اختیار این رسانه قرار دهد تا مطابق با تعهد رسانهای، آن را منتشر کنیم.
محمود احمدی
مدیرمسئول