فردا مجمع انتخاباتی هیأت فوتبال مازندران برگزار میشود؛ مجمعی که نهتنها انتخاب یک رئیس، بلکه انتخاب میان دو مسیر کاملاً متضاد است: مسیر پیشرفت، شفافیت و امید یا بازگشت به دوران تاریک رفاقتهای پنهان، بدهبستانهای پشتپرده و فاکتورسازیهای شرمآور.
فوتبال مازندران در آستانه تصمیمی ایستاده است که میتواند سالها آینده را تعیین کند.
اما پرسش اساسی اینجاست: چه کسانی امروز دم از نجات فوتبال مازندران میزنند؟ همانهایی که روزگاری خودشان عامل عقبماندگیاش بودند؟
وقتی مدعیان دیروز، منجی امروز میشوند!
صحنه امروز فوتبال مازندران، صحنهای است آشنا؛
چهرههایی که سالها با سکوتشان، با رانتشان، با بیکفایتیشان، فوتبال استان را زمینگیر کردند، امروز در لباس "منتقد دلسوز" ظاهر شدهاند!
عجیب است؛ همانهایی که در دوران مدیریتشان حتی یک زمین تمرین برای تیمهای پایه نساختند، امروز از “توسعه زیرساختها” حرف میزنند.
همانهایی که میلیاردها تومان درآمد مسابقات فوتبال استان را در سکوت خرج کردند، حالا از “شفافیت مالی” دم میزنند.
آیا مردم فوتبالدوست مازندران فراموش کردهاند؟
هفت میلیارد تومان درآمد مسابقات در دوران آن مدیران سابق چه شد؟
کجا هزینه شد؟
کدام گزارش مالی منتشر شد؟
چه کسی پاسخگو بود؟
فاکتورسازیها، اسامی جعلی و بلیطهایی که به جیب خاصها رفت!
سئوالات بیپاسخ یکیدو تا نیست.
چرا بخشی از اموال هیأت فوتبال، که جزو اموال عمومی و دولتی محسوب میشود، سر از جاهایی درآورد که هیچکس مسئولیتش را بر عهده نمیگیرد؟
۱۵ کارت هدیه دو میلیونی که برای اصحاب رسانه تهیه شد، چرا فقط به یک رسانه خاص داده شد؟
آن هم نه برای پوشش فوتبال مازندران، بلکه برای تبلیغ یکی از کاندیداهای خاص در انتخابات؟
و از همه تلختر اینکه درآمد بلیطفروشی مسابقات فوتبال کشوری به جیب چه کسانی رفت؟
کدام گزارش رسمی، کدام صورتحساب شفاف، و کدام نهاد نظارتی بر این ارقام نظارت داشت؟
وقتی حساب و کتابها در سایه نوشته میشود، طبیعی است که نامهای جعلی روی فاکتورها بنشیند و پولهای بیتالمال در مسیرهای شخصی خرج شود.
این همان نقطه تاریکی است که فوتبال مازندران سالها در آن دستوپا زده است.
درزی؛ مدیری از جنس عمل، نه شعار
در این میان، نام رحیم درزی برای بسیاری از اهالی فوتبال، یادآور آرامش، انضباط و تحول است.
درزی نه محصول باندهاست، نه نتیجه بدهبستانها؛ او از دل خود فوتبال آمده است.
بازیکن سابق ردههای کشوری، مربی باسابقه، و مدیری که در دوران کوتاه مسئولیت خود، کاری کرد که پیش از او فقط وعدهاش داده میشد:
ساخت ساختمان هیأت فوتبال مازندران، ساختمانی که امروز نماد نظم و استقلال هیأت است.
او دورههای آموزشی برگزار کرد، ساختار اداری هیأت را از حالت بینظمی و دفترچهای بیرون آورد، و برای اولینبار، ارتباط رسمی و فعال با هیأتهای شهرستانی برقرار نمود.
در حالیکه پیش از او، بسیاری از این هیأتها فقط روی کاغذ وجود داشتند!
به قول رییس یکی از هیات های فوتبال شهرستان، تعداد کلاس مربیگری که در دوره رحیم درزی برگزار شده در 20 سال گذشته انجام نشده بود.
شفافیت، خط قرمز درزی
درزی در طول مدیریت خود نشان داد که خط قرمزش "پول بیتالمال" است.
او نه در جلسات رفاقتی شرکت کرد، نه از بودجه هیأت برای تبلیغات شخصی خرج کرد.
حتی بسیاری از نهادهای فوتبالی کشور، از او بهعنوان یکی از معدود مدیرانی یاد میکنند که با بودجه اندک و عملکرد واقعی، چرخ هیأت را بهسختی اما سالم چرخاند.
حال همین مدیر، امروز با هجمه همان چهرههایی روبهرو شده است که زمانی با سکوتشان، فوتبال ما را به باتلاق کشاندند.
بازی رسانهای منتقدانِ دیروز
در آستانه انتخابات، برخی رسانههای خاص که روزگاری سکوت کرده بودند، حالا یکباره فعال شدهاند.
از نقد و تحلیل گرفته تا یادداشتهای سفارشی و حمایت از چهرههای مشخص.
اما مردم فوتبالدوست میدانند که پشت این "بیداری ناگهانی"، نه دلسوزی است و نه دغدغه فوتبال؛
بلکه ترس از ادامه شفافیت و قطع منافع شخصی است.
چرا برخی از همان چهرهها، در دورههای گذشته حتی یک جلسه رسمی برای پاسخگویی به افکار عمومی برگزار نکردند؟
چرا هیچگاه حسابرسی مالی انجام نشد؟
چرا فاکتورها در گاوصندوقها ماند و پاسخها پشت درهای بسته؟
فوتبال مازندران، قربانی باندبازیها و سهمخواهیها
در سالهای اخیر، استعدادهای ناب فوتبال مازندران یکی پس از دیگری از بین رفتند.
جوانانی که با عشق و غیرت در زمین خاکیها میدرخشیدند، اما جایی برای رشد نیافتند؛
چراکه فوتبال ما، گرفتار سهمخواهیها و بدهبستانهای پشتپرده بود.
هرکس سهم خودش را میخواست: یکی صندلی، یکی زمین تمرین، یکی قرارداد تبلیغاتی.
و در این میان، هیچکس به فوتبال فکر نکرد.
اگر فردا اشتباه کنیم، دوباره سالها عقب میرویم
فردا، روز انتخاب است.
انتخاب بین ادامه اصلاحات درزی یا بازگشت به همان حلقههای بستهای که روزی حتی حاضر نبودند جوانان استان را در مسابقات کشوری شرکت دهند، مگر با پرداخت پولهای بیحساب!
اگر اشتباه کنیم، اگر فریب لبخندها و شعارها را بخوریم، فوتبال مازندران دوباره گرفتار همان تاریکی خواهد شد.
تاریکیای که در آن فاکتورسازی جای صداقت را میگیرد، رفاقت جای عدالت را، و باند جای فوتبال را.
مطالبه مردم و جامعه فوتبال
مردم فوتبالدوست مازندران یک مطالبه ساده دارند:
شفافیت، عدالت و توسعه واقعی.
آنها از مدیران گذشته میپرسند:
درآمد ۷ میلیارد تومانی مسابقات کجا هزینه شد؟
اموال دولتی هیأت فوتبال چگونه خرج شد؟
چرا کارتهای هدیه فقط به یک رسانه خاص داده شد؟
و چرا هیچگاه صورتحسابها منتشر نشد؟
تا زمانی که پاسخ این پرسشها روشن نشود، هیچ فردی حق ندارد در قامت "منتقد" ظاهر شود.
راه آینده: فوتبال مردمی، نه سیاسی
هیأت فوتبال باید به صاحبان واقعیاش بازگردد؛
به مربیان، داوران، بازیکنان و باشگاههای بومی.
نه به سیاستبازان، نه به حامیان خاص، و نه به کسانی که فوتبال را ابزار دیدهاند نه آرمان.
رحیم درزی در این مسیر ثابت کرده که میتوان فوتبال را بدون رانت اداره کرد؛
میتوان شفاف بود، حتی اگر بودجه اندک باشد؛
میتوان سازندگی کرد، حتی اگر پرچمدار جریان قدرت نباشی.
سخن پایانی
مازندران، سرزمین استعداد و غیرت است؛
از قائممقام و نادر و طالبی گرفته تا ستارگان گمنامی که در زمینهای خاکی هنوز نفس فوتبال را زنده نگه میدارند.
اما این استعدادها به مدیرانی نیاز دارند که دلسوز باشند، نه دلال.
فردا روز تصمیم است.
روز روشنفکری یا بازگشت به تاریکی.
روز انتخاب بین صداقت و مصلحت.
بین رحیم درزی و آنان که روزگاری از جیب فوتبال خرج منافع خود کردند.
اگر مجمع، صدای مردم فوتبالدوست مازندران را بشنود، فردا میتواند روز تولد دوباره فوتبال این استان باشد.
اما اگر گوشها بسته بماند،
باز هم همان قصه تکراری خواهیم شنید:
قصه استعدادهایی که سوختند،
مدیرانی که ماندند،
و فوتبالی که فراموش شد...
محمود احمدی
صاحب امتیاز و مدیرمسئول