شنبه 24 آبان 1404 - Saturday, November 15, 2025
تاریخ :1404/08/24 7:47 AM
مازندران، قربانی تصمیم‌های محفلی/ میراثی که پاسداری نمی‌شود و گردشگری که زمین‌گیر مانده است
مازندران سال‌هاست بر قله ظرفیت‌های طبیعی، فرهنگی و تاریخی کشور ایستاده؛ اما در پایین‌ترین سطح بهره‌وری مدیریتی گرفتار شده است. استانی با این وسعت ثروت طبیعی و تاریخی، باید یکی از قطب‌های اصلی گردشگری ایران و حتی منطقه باشد، اما امروز درگیر همان چرخه‌ای است که ...
مازندران سال‌هاست بر قله ظرفیت‌های طبیعی، فرهنگی و تاریخی کشور ایستاده؛ اما در پایین‌ترین سطح بهره‌وری مدیریتی گرفتار شده است. استانی با این وسعت ثروت طبیعی و تاریخی، باید یکی از قطب‌های اصلی گردشگری ایران و حتی منطقه باشد، اما امروز درگیر همان چرخه‌ای است که سال‌هاست از آن رهایی نیافته: مدیریت سلیقه‌ای، تصمیم‌های محفلی، نفوذهای بیرونی، انتصاب‌های غیرشفاف و پروژه‌های بی‌جان و بی‌پشتوانه.

سؤال اصلی اینجاست:
مشکل ما نبودِ ظرفیت است یا نبودِ مدیریت؟
چرا استانی با این همه قدرت گردشگری، این‌گونه درجا می‌زند؟ چرا میراث فرهنگی آن به جای توسعه، هر روز بیشتر در غبار ابهام و بی‌برنامگی دفن می‌شود؟
شاید وقتی مدیریت یک دستگاه تخصصی به حلقه‌های محدود، نفوذهای بیرونی و تصمیم‌های محفلی گره بخورد، نتیجه چیزی جز رکود و بی‌اعتمادی نخواهد بود.

پشت صحنه انتصاب‌ها؛ سیستمی که شایسته‌سالاری را کنار گذاشته است
بر اساس گفته‌ها و شنیده‌های متعدد از کارکنان، فعالان میراثی، کارشناسان حوزه گردشگری و منابع میدانی، جذب نیروها در برخی پایگاه‌های میراثی استان با ساز و کارهای رسمی تطابق ندارد. این گفته‌ها که صحت آن‌ها نیازمند شفاف‌سازی رسمی است بر یک الگوی نگران‌کننده تأکید دارند:
جذب نیروی غیرمرتبط، بدون رعایت تناسب رشته تحصیلی، در قالب نیروهای شرکتی، آن هم در پایگاه‌هایی که ماهیتاً تخصص‌محور هستند.
حاصل چنین روندی چیست؟
یک سیستم ضعیف، پرابهام و فاقد خروجی تخصصی.
در کنار این، شنیده‌هایی وجود دارد مبنی بر اینکه افرادی خارج از ساختار مأموریت رسمی، وظیفه «پیگیری امورات ویژه مدیرکل» را بر عهده دارند.
وجود چنین حلقه‌هایی، اگر صحت داشته باشد، معنایی جز «دوایر موازی تصمیم‌سازی» ندارد؛ و این پرسش را ایجاد می‌کند:
نقش مدیران رسمی چه می‌شود؟
مسئولیت کارشناسان چه می‌شود؟
وظایف قانونی چطور تعریف می‌شود؟
وقتی یک مدیرکل به‌جای تکیه بر چارت سازمانی، به حلقه‌های غیررسمی و افراد منتخب خود اتکا می‌کند، نتیجه‌اش چیزی جز تضعیف سیستم اداری، حذف شایسته‌سالاری و تخریب اعتماد کارکنان و جریان کارشناسی نخواهد بود.

نفوذهای بیرونی؛ میراث فرهنگی یا حیاط‌خلوت تصمیم‌گیران غیررسمی؟
یکی از خطرناک‌ترین نشانه‌های افول یک دستگاه، ورود افراد بیرون از ساختار رسمی به فرایند تصمیم‌گیری، انتصاب و تخصیص منابع است.
آن‌چه در مازندران شنیده می‌شود، دقیقاً همین الگوست؛ الگوی نفوذ پنهان، نقش‌آفرینی از پشت پرده و جهت‌دهی در انتصاب‌ها.
این نفوذها اگر در واقعیت وجود داشته باشند و رسانه‌ها دقیقاً برای همین مطالبه‌گری می‌کنند، معنایش این است که:
ساختار رسمی اداره‌کل دور زده می‌شود
مدیرکل تحت تأثیر حلقه‌های بیرونی عمل می‌کند
انتصاب‌ها از مسیر قانونی خارج می‌شود
نیروهای متخصص حذف می‌شوند
امتیازها به حلقه‌های محدود می‌رسد و در نهایت، کل سیستم به‌جای توسعه، به ثبات صندلی‌ها خدمت می‌کند
این همان جایی است که باید پرسید: مازندران مدیرکل دارد یا حلقه‌ای که پشت پرده برای استان تصمیم می‌گیرد؟
اگر نفوذی وجود ندارد، چرا شفاف‌سازی نمی‌شود؟
اگر نیست، چرا فهرست واگذاری‌ها، جذب نیروها، قراردادها و انتصاب‌ها منتشر نمی‌شود؟
چرا هیچ گزارشی از معیارهای انتخاب مدیران، مشاوران و رؤسای پایگاه‌ها ارائه نمی‌شود؟
وقتی سکوت طولانی شود، شایعات جای حقیقت را می‌گیرند.
و امروز دستگاه میراث فرهنگی مازندران دقیقاً در همین وضعیت قرار دارد.

پروژه‌محوری نمایشی؛ از افتتاح تا ...
شاید سال‌هاست میراث فرهنگی مازندران گرفتار یک چرخه بیمار است:
افتتاح‌های بی سرانجام، پروژه‌های نیمه‌کاره، فعالیت‌های بدون برنامه و شتاب‌زدگی رسانه‌ای.
طرح‌های میراثی، گردشگری و صنایع‌دستی بیشتر شبیه «ویترین» شده‌اند تا برنامه توسعه؛ ویترین‌هایی که کارشان فقط «نمایش» است، نه «نتیجه».
مشکل کجاست؟
مشکل این است که حوزه گردشگری استان فاقد سند جامع توسعه است. یعنی تمام فعالیت‌ها، سلیقه‌ای، مقطعی، بی‌پشتوانه و بدون پیوست اقتصادی انجام می‌شود.
پروژه‌ها پیوست فرهنگی ندارند، توجیه اقتصادی ندارند، زنجیره ارزش گردشگری در آن‌ها دیده نشده، و فقط برای «نمایش عملکرد» ارائه می‌شوند.
نتیجه‌اش چیست؟
سال‌ها زمان تلف می‌شود، بودجه هزینه می‌شود، اما استان همچنان در نقطه صفر می‌ماند.

تغییرات مدیریتی برای ابقا؛ بازی سیاسی یا اصلاح ساختاری؟
شنیده شده که مدیرکل گردشگری، میراث فرهنگی و صنایع دستی مازندران طی هفته‌های اخیر اقدام به تغییرات گسترده در سطح معاونت‌ها، مدیران میانی کرده است.
اما نکته عجیب اینجاست: بسیاری از همین مدیران و معاونان، خودِ ایشان آن‌ها را منصوب کرده بود!
پس این تغییرات چه معنایی دارد؟
اصلاح ساختار؟
یا سیاه‌نمایی مدیریت قبل؟
قبل یعنی چه؟ مگر خود ایشان مدیر قبلی نبوده؟
چگونه فردی معاونانی را که خود منصوب کرده، اکنون «نماد عملکرد اشتباه» معرفی می‌کند؟
این رفتار چند احتمال را تقویت می‌کند:
1. تلاش برای ابقای مدیریتی از طریق نمایش اصلاحات ساختگی
2. فرافکنی مسئولیت ضعف عملکرد
3. ساختن روایت تبلیغاتی از تحول اداری
4. تغییر چهره‌های داخلی برای آرام‌کردن نارضایتی‌ها
اگر تغییرات واقعی است، چرا معیارها اعلام نمی‌شود؟
چرا گزارش عملکرد معاونان منتشر نمی‌شود؟
چرا دلایل عزل و نصب‌ها روشن نیست؟
وقتی مدیر یک دستگاه برای بقا دست به جابه‌جایی می‌زند، یعنی مسیر توسعه را به مسیر سیاست‌زدگی تبدیل کرده است.

گردشگری مازندران؛ ظرفیت جهانی، مدیریت محلی و کم‌عمق
مازندران می‌توانست قطب گردشگری سلامت باشد؛
می‌توانست قطب اکوتوریسم باشد؛
می‌توانست قطب گردشگری فرهنگی، تاریخی و طبیعی کشور باشد.
اما امروز در چه وضعیتی است؟
رشد گردشگری استان، نه‌تنها هم‌سطح استان‌های پیشرو نیست، بلکه در برخی شاخص‌ها حتی رو به عقب است.
فعالان گردشگری سؤال دارند:
چه اقدام مشخصی برای رونق گردشگری سلامت انجام شده؟
چه برنامه‌ای برای بازارهای خارجی تهیه شده؟
چه راهبردی برای برندینگ گردشگری مازندران داریم؟
کدام زنجیره ارزش گردشگری در استان کامل شده؟
چند پروژه واقعی با مشارکت بخش خصوصی اجرا شده؟
پاسخ‌ها یا وجود ندارد یا در سطح شعار متوقف شده‌اند.
وقتی مدیریت یک دستگاه درگیر حفظ صندلی باشد، نه گردشگری سلامت معنا پیدا می‌کند، نه میراث فرهنگی احیا می‌شود، نه صنایع‌دستی بازار پیدا می‌کند.

سکوت مدیریت؛ فرار از پاسخ‌گویی یا بی‌اعتنایی به افکار عمومی؟
مدیریت گردشگری، میراث فرهنگی و صنایع دستی مازندران مدتی هست مقابل رسانه‌ها سکوت کرده است.
سکوت در برابر شایعات، سکوت در برابر اتهامات، سکوت در برابر عملکرد ضعیف.
این سکوت فقط یک معنا دارد:
بی‌اعتنایی به افکار عمومی.
مدیرکلِ پاسخ‌گو، شفافیت را انتخاب می‌کند.
مدیرکلِ نگران، سکوت را.
وقتی افکار عمومی پاسخی نمی‌گیرد، طبیعی است که سؤال‌ها بیشتر و بیشتر شوند.

شفاف‌سازی فوری؛ حداقل وظیفه یک مدیرکل
ما به عنوان رسانه‌ای مسئول، مطالبه‌ای روشن داریم:
تمام روندهای جذب، انتصاب، تخصیص منابع، عملکرد معاونت‌ها و معیارهای مدیریتی باید منتشر شود.
مطالبه ما شفاف است:
فهرست کامل نیروهای جذب‌شده
معیارهای تخصصی آن‌ها
دلایل انتصاب مدیران
دلایل عزل مدیران
فهرست قراردادها و واگذاری‌ها
شرح مأموریت کسانی که «پیگیری امورات ویژه» را انجام می‌دهند
گزارش اقدامات حوزه گردشگری سلامت
گزارش عملکرد معاونت گردشگری
گزارش عملکرد پایگاه‌های میراثی استان
برنامه عملیاتی توسعه گردشگری مازندران
پیوست‌های اقتصادی، فرهنگی و زیست‌محیطی پروژه‌ها
این‌ها مطالبه شخصی نیست؛
این‌ها حق مردم مازندران است.

راهکارهای خروج از بن‌بست
اگر مدیریت فعلی قصد دارد واقعاً دستگاه را از وضعیت فعلی نجات دهد، حداقل باید این مسیرها را طی کند:
1) توقف کامل جذب‌های غیرشفاف
هیچ نیرویی نباید بدون آزمون، تخصص و نیازسنجی جذب شود.
انتشار عمومی فهرست نیروهای جدید ضروری است.
2) بازگشت به چارت سازمانی
حلواحلوا با حلقه‌های غیررسمی، تصمیم‌سازان پنهان یا افراد فاقد جایگاه قانونی، فقط سیستم را دچار فروپاشی می‌کند.
3) تهیه فوری سند جامع توسعه گردشگری مازندران
بدون این سند، هر پروژه‌ای بی‌اثر و بی‌نتیجه خواهد بود.
4) انتخاب مدیران متخصص و میدانی
مدیرانی که تجربه واقعی گردشگری و میراث دارند، نه کسانی که صرفاً «نزدیک» هستند.
5) راه‌اندازی مرکز شفافیت و گزارش‌دهی عمومی
فهرست قراردادها، واگذاری‌ها، جذب‌ها، بودجه‌ها و عملکردها باید ماهانه منتشر شود.
6) تعامل واقعی با رسانه‌ها
رسانه دشمن نیست؛ رسانه ابزار نظارت و سلامت است.
7) گسترش همکاری با بخش خصوصی
گردشگری بدون بخش خصوصی توسعه پیدا نمی‌کند.
8) پاک‌سازی فضای مدیریتی از باندهای بیرونی
اگر نفوذی نیست، ثابت کنید. اگر هست، پایان دهید.

گردشگری و میراث فرهنگی مازندران را به قربانگاه مدیریت محفلی تبدیل نکنید
مازندران با این حجم از ظرفیت، نباید زیر سایه مدیریت محفلی و نفوذهای پنهان رها شود.
این استان به مدیرانی نیاز دارد که برنامه داشته باشند، نه حلقه. ساختار داشته باشند، نه رابطه. پاسخ‌گو باشند، نه خاموش.
کاریزما داشته باشند، نه ترس از ابقا.

میراث فرهنگی سرمایه نسلی ماست؛ گردشگری سرمایه اقتصادی ما؛ اما هیچ‌کدام قربانی بی‌برنامگی، رابطه‌سالاری و نفوذهای بیرونی نشوند.

ما مطالبه‌گر شفافیت هستیم، چون سکوت یعنی نابودی آینده.
ما مطالبه‌گر پاسخ‌گویی هستیم، چون مدیریت حق مردم است، نه ملک شخصی.
و این یادداشت دقیقاً با همین هدف نوشته شده است:
تا بگوییم دوران تصمیم‌های محفلی باید پایان یابد؛
و مازندران باید از زیر سایه این مدیریت فرسوده بیرون بیاید.
مازندران زیر سایه مدیریت محفلی؛ میراثی که گروگان بقا و نفوذ شده است.
این یادداشت نه بر اساس تخریب و تشویش، بلکه مبتنی بر مطالبه‌گری، شنیده‌ها، گزارش‌های میدانی و حق قانونی رسانه برای پرسشگری نوشته شده است.
پاسخ‌گویی مدیران، حق مردم است.
شفافیت وظیفه مدیران است.
مأموریت رسانه، بیان حقیقت است حتی اگر تلخ باشد.

محمود احمدی
صاحب امتیاز و مدیرمسئول

نرم‌افزار اندرویدی مودم‌یار - ModemYar
مرکز خیریه نگهداری معلولین ذهنی نوشیروانی بابل
محک، موسسه خیریه حمایت از کودکان مبتلا به سرطان
شرکت دانش بنیان ابررایانه طبرستان abarsoft.ir
محل تبلیغات شما
نظرات شما
+ نظردهید
تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به بصیرآنلاین می باشد و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
Copyright © 2025 BasirOnline website.
All rights reserved. Reproduction is permitted by referring to the source.