وقتی هشدارهای رسانهای درباره کمبود خون در مازندران نادیده گرفته شد و به جای پاسخ، برچسب «نشر اکاذیب» زده شد، امروز همان واقعیت از زبان مدیرکل انتقال خون استان تأیید شد. ذخایری که به مرز بحران رسیده و روزانه حداقل ۶۰۰ اهداکننده لازم دارد، سؤال اساسی را پیش میآورد: چرا هنوز مدیرکل سابق بر سر کار است و نماینده حامی سکوت میکند؟
وقتی مدیرکل انتقال خون مازندران از «کاهش ذخایر» سخن میگوید و هشدار میدهد که باید روزانه حداقل ۶۰۰ نفر به مراکز اهدای خون مراجعه کنند، این یک خبر ساده نیست؛ این همان چیزی است که ماهها پیش در رسانه بصیرآنلاین با صدای بلند هشدار دادیم و بهجای پاسخگویی، برچسب «نشر اکاذیب» و «تشویش اذهان عمومی» به ما زده شد.
امروز اما خودِ متهمکنندگان، با صدای رسمی، همان واقعیت را اعلام میکنند. واقعیتی که اگر بهموقع جدی گرفته میشد، حالا ذخایر خون استان به مرز هشدار نمیرسید.
اگر همهچیز خوب بود، چرا به مرز هشدار رسیدیم؟
وقتی مدیرکل میگوید: «مشکل تأمین خون نداریم، اما ذخایر پایین است»، این دقیقاً یعنی مشکل داریم.
وقتی میگوید: «مصرف خون در مازندران بالاست»، پرسش ساده این است:
چه برنامهای برای مدیریت این مصرف داشتهاید؟
و چرا این برنامهها به مردم توضیح داده نشده است؟
اگر روزانه به ۶۰۰ واحد خون نیاز داریم، چرا یک طرح علمی، یک کمپین فراگیر و یک برنامه عملیاتی برای رسیدن به این عدد معرفی نشده است؟
چرا رسانهای را که زودتر از همه زنگ خطر را به صدا درآورد، به دادگاه کشاندید؟
مسئولیتگریزی تا کجا؟
پنهان کردن مشکلات و پاک کردن صورتمسئله، جان انسانها را نجات نمیدهد.
وقتی ذخایر خون به کمترین حد میرسد، این یک «خطای مدیریتی» است، نه یک «اتفاق طبیعی».
مسئله فقط مدیریت انتقال خون نیست؛ حلقه حمایتی سیاسی هم باید پاسخ بدهد.
سؤال مستقیم و قانونی از دکتر باقرزاده، نماینده بابلسر و فریدونکنار که از حامیان جدی این مدیریت است:
وقتی رسانهها هشدار دادند، چرا سکوت کردید؟
چرا بهجای حمایت از مطالبهگری، از مدیری دفاع کردید که امروز استان را به مرز کمبود رسانده؟
نقش نظارتی شما در این بحران چیست؟
و مهمتر از همه: آیا همچنان بر ادامه این مدیریت اصرار دارید؟
این پرسشها اتهام نیستند؛ حقوق مسلم مردم در حوزه سلامت هستند.
شفافیت، اولین مطالبه ماست
اگر واقعاً وضعیت اضطراری نیست، پس این همه هشدار برای چیست؟
اگر وضعیت اضطراری است، چرا گزارش شفاف و روزانه به مردم داده نمیشود؟
مطالبه ما روشن است:
1. انتشار عمومی و روزانه آمار ذخایر خون استان؛ نه جملات مبهم.
2. تشکیل یک کمیته نظارت رسانهای و دانشگاهی برای بررسی عملکرد مدیریتی انتقال خون.
3. ارائه گزارش مکتوب از سوی مدیرکل درباره اقدامات پیشگیرانهای که در ماههای گذشته باید انجام میشد.
4. پاسخگویی شفاف نماینده محترم درباره نقش حمایتی خود در ابقای مدیریت فعلی.
زمان تغییر رسیده است
وقتی مدیری با وجود هشدارهای رسانهای، وضعیت را به مرز هشدار میرساند و سپس همان هشدارها را خودش تأیید میکند، دیگر بحث بر سر «نقد» نیست؛ بحث بر سر صلاحیت ادامه مدیریت است.
ابهام، تعارف و مصلحتسنجی در چنین حوزهای یعنی بازی با جان مردم.
سؤال آخر ما روشن و قانونی است:
ادامه این مدیریت چه توجیهی دارد؟
و نمایندهای که از آن حمایت کرده، چه مسئولیتی را میپذیرد؟
در این استان، هیچ رسانهای نباید به خاطر گفتن حقیقت تحت فشار قرار گیرد.
وقتی حقیقت آشکار میشود، زمان مطالبه فرا میرسد مطالبه تغییر مدیرکل، مطالبه شفافیت، و مطالبه پایان دادن به مدیریت سیاسی بر حوزهای که با خون، جان و زندگی انسانها سروکار دارد.
اینبار نه بهعنوان منتقد، بلکه بهعنوان رسانهای که هشدار داد و حق داشت،
میگوییم: دیگر وقت پاسخگویی است.
محمود احمدی
صاحب امتیاز و مدیرمسئول