جوانان ساری، نه بیانگیزهاند و نه بیهدف؛ آنها تشنه فرصتاند. آنها که صبحهایشان با امید بیدار میشود و شبهایشان با فکر آیندهای نامعلوم به خواب میرود. در شهری که جنگل و دریا و دشت در آغوشش نشستهاند، جوانانش در پیچوخم بوروکراسی و بیتوجهی مسئولان، بهدنبال کار و معنا میگردند.
بیکاری جوانان ساری، فقط یک آمار خشک و رسمی نیست؛ این درد، زنده است. در کوچههای پر از استعداد، پشت درهای بسته، در نگاههای خسته اما امیدوار نسل جوان، این درد موج میزند. آنها که میخواهند بمانند، بسازند، بدرخشند؛ اما راه را بر آنها بستهاند. وقت آن است که بپذیریم: مشکل، جوانان نیستند؛ مشکل، فرصتهای تباهشده است.
شعارهای تکراری، فرصتهای سوخته
سالهاست که در هر انتخابات، در هر نشست مسئولان، در هر تریبون شهری، یک جمله تکراری شنیدهایم: «حل مشکل اشتغال جوانان اولویت ماست.» اما این شعار، بارها و بارها پشت درهای بسته دفاتر اداری، بیثمر مانده است. اداره کار، اداره کل رفاه اجتماعی، شهرداری، استانداری، و دیگر نهادها، تنها به تنظیم گزارشها و آمارهایی اکتفا کردهاند که در عمل، تغییری در زندگی جوانان نداده است.
برنامهها یا کوتاهمدت و غیرپایدار بودهاند یا به دست همان گروههای خاص رسیدهاند. در نتیجه، استعدادهای درخشان، جوانان بافکر، و نیروهای خلاق، یا از شهر رفتهاند یا در دل شهر، در گوشهای خاموش ماندهاند.
جوانان راهحلاند، نه مسئله
بیایید از نگاه بالا به پایین فاصله بگیریم. بیایید جوانان را نه به چشم باری بر دوش اقتصاد، بلکه بهعنوان سرمایهای بینظیر ببینیم. جوانان ساری بلدند کار کنند؛ آنها در سختترین شرایط، کارآفرینی کردهاند، بازار راه انداختهاند، رسانه ساختهاند، در مزرعه کشت کردهاند، آموزش دادهاند، تولید محتوا کردهاند.
مثلاً محمدرضا، جوان ۲۸ سالهای که با سرمایه شخصی، در یکی از روستاهای اطراف ساری مزرعه پرورش زالو راه انداخت و حالا به کشورهای حاشیه خلیج فارس صادرات دارد. یا زهرا، فارغالتحصیل طراحی گرافیک که در خانهاش با یک گوشی و لپتاپ ساده، استودیوی طراحی دیجیتال راهاندازی کرده و سفارش از سراسر کشور میگیرد. یا تیم سهنفرهای از جوانان رسانهای که پیج گردشگری محلی «سفر به مازندران» را با محتواهای بومی، به بیش از ۱۰ هزار دنبالکننده رساندهاند.
این جوانان منتظر استخدام دولتی نیستند؛ آنها فقط یک فرصت، یک حمایت، یک زیرساخت میخواهند.
ظرفیتهایی که خاک میخورند
ساری، فقط یک شهر نیست؛ یک موقعیت استراتژیک، یک گنج پنهان است. از گردشگری طبیعی و تاریخی گرفته تا کشاورزی هوشمند، صنایع خلاق، آیتی، خدمات شهری، صنایع غذایی، رسانه و هنر.
گردشگری: وجود جنگل شهید زارع، سد شهید رجایی، دریاچهها، بناهای تاریخی و روستاهای هدف گردشگری، فرصت بینظیری برای ایجاد مشاغل بومی، راهنمایان گردشگری، اقامتگاه بومگردی، فروش صنایعدستی و تولید محتوای بومی فراهم کرده است.
کشاورزی هوشمند: با وجود زمینهای حاصلخیز و آب کافی، توسعه گلخانهها، پرورش گیاهان دارویی، بستهبندی مدرن محصولات کشاورزی، تولید کود و محصولات ارگانیک میتواند صدها شغل ایجاد کند.
رسانه و آیتی: نسل جوان ساری بهشدت با دنیای دیجیتال آشناست. ظرفیت تولید محتوا، آموزش آنلاین، مشاوره، استارتاپها و خدمات رسانهای بسیار بالاست.
هنر و صنایع خلاق: از موسیقی محلی گرفته تا طراحی گرافیک، فیلمسازی، صنایع دستی و لباس بومی، پتانسیل بالایی برای اشتغال فرهنگی و هنری در ساری وجود دارد.
مسئولان کجا هستند؟
جوانان ساری، آمادهاند. اما مسئولان چطور؟ چرا هنوز یک مرکز توانمندسازی جوانان در شهر راهاندازی نشده؟ چرا اداره کار فقط به برگزاری دورههای محدود بسنده میکند؟ چرا شهرداری از ظرفیت نیروی انسانی جوان در پروژههای شهری استفاده نمیکند؟ چرا دانشگاهها بهجای تربیت کارمند، به تربیت کارآفرین نمیپردازند؟
از استانداری گرفته تا اداره کل ورزش و جوانان، از فنیوحرفهای تا صندوق کارآفرینی، همه باید پاسخ دهند که سهم آنها در ایجاد اشتغال واقعی، چقدر بوده است؟ آیا حمایت از کسبوکارهای کوچک، دادن زمین و وامهای کمبهره، راهاندازی بازارچههای هفتگی، تسهیل صدور مجوز و حذف کاغذبازی، در اولویت آنها بوده است؟
راهکارهای عملیاتی، از دل واقعیت
۱. ایجاد مراکز جامع اشتغال و کارآفرینی جوانان در هر منطقه شهری با همکاری مشترک شهرداری، اداره کار و دانشگاهها
۲. حمایت عملی از استارتاپها با اختصاص دفاتر کار اشتراکی در ساختمانهای دولتی بلااستفاده
۳. واگذاری غرفههای گردشگری و بازارچهها به جوانان با اجارههای حمایتی در مکانهایی چون پارک ملل، جنگل زارع، و مراکز پرتردد
۴. پرداخت وامهای اشتغالزایی با ضمانتهای سادهتر از طریق صندوق کارآفرینی امید و بانکهای توسعهای
۵. برگزاری جشنوارههای ایده و کارآفرینی بومی با حضور سرمایهگذاران، دانشگاهیان و مدیران شهری
۶. ایجاد سامانه آنلاین فرصتهای شغلی و حمایتهای دولتی ویژه جوانان ساری
۷. استفاده از ظرفیت هنرستانها و آموزشگاهها برای آموزش مهارتهای واقعی بازار کار
افق روشن در گرو دیدن واقعی جوانان
جوانان ساری منتظر معجزه نیستند؛ آنها آمادهاند که خود، معجزه باشند. آنها نیروی تولید ثروتاند، نه متقاضی حقوق ثابت. اما این اتفاق، فقط وقتی ممکن است که مسئولان باور کنند جوان، مسئله نیست؛ جوان، راهحل است.
سکوت کافیست. زمان عمل فرارسیده. امید در چشمان جوانان ساری برق میزند؛ فقط کافیست دیده شوند، شنیده شوند، و فرصت داشته باشند.
محمود احمدی
مدیرمسئول
کلمات کلیدی:
جوانان_مازندران
کارآفرینی محلی
سرمایه انسانی
ساری نوین
توانمندی بومی