مازندران همه چیز دارد جز مدیریت کارآمد. از جنگل و دریا گرفته تا تاریخ و فرهنگ، همه در سایه بیبرنامگی و ضعف مدیران در حال نابودی است. صدای مردم روشن است: مازندران مدیر توانمند و دلسوز میخواهد، نه مدیری که فرصتها را بسوزاند و سرمایهگذاران را فراری دهد.
زخمی بر تن گردشگری مازندران
دو سال انتظار، دو سال وعده، دو سال چشمانتظاری سرمایهگذار و مردم مازندران برای شنیدن یک خبر خوشِ صدور پروانه بهرهبرداری منطقه نمونه گردشگری ساری. جلسهای که پس از قریب به دو سال در وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی کشور برگزار شد، میتوانست نقطه عطفی در تاریخ توسعه گردشگری ساری باشد. اما افسوس! جلسهای که همه امیدها را به دوش میکشید، به دلیل اشکالات جزئی در پرونده و مهمتر از آن، غیبت معنادار مدیرکل گردشگری مازندران، آقای ایزدی، به تعویق افتاد.
سؤال اساسی این است: وقتی یک پروژه مصوب هیأت وزیران است، وقتی سرمایهگذار با همه مشکلات اقتصادی پای کار ایستاده، وقتی میتوان این منطقه را به یکی از قطبهای گردشگری شمال کشور بدل کرد، چرا باید مدیرکل و حتی نمایندهای جدی از ادارهکل استان در چنین جلسهای حضور نداشته باشند؟ آیا این بیتفاوتی نوعی دهنکجی به سرمایهگذار و بیاعتنایی به آینده مازندران نیست؟
فرصتسوزی تاریخی در قلب مازندران
منطقه نمونه گردشگری ساری، تنها یک پروژه ساده نیست. گفته می شود این طرح، مصوبه هیأت وزیران است و میتواند سکوی پرتابی برای تبدیل ساری و مازندران به مقصدی ملی و حتی بینالمللی باشد. این پروژه میتواند صدها شغل مستقیم و غیرمستقیم ایجاد کند، گردش مالی عظیمی به اقتصاد استان تزریق نماید و بسیاری از جوانان بیکار مازندران را به چرخه تولید و خدمات برگرداند.
اما چه شد؟ پروژهای که باید امروز بخش عمدهای از آن به بهرهبرداری رسیده باشد، هنوز پشت درهای بسته پروانهها معطل مانده است. دلیلش چیست؟ بیتوجهی، بیتدبیری و نداشتن عزم مدیریتی.
غیبت معنادار آقای ایزدی؛ چرا مدیرکل در جلسه نبود؟
آقای ایزدی، مدیرکل گردشگری، میراث فرهنگی و صنایع دستی مازندران! افکار عمومی حق دارد بپرسد: چرا شما در مهمترین جلسه برای سرنوشت گردشگری مازندران حضور نداشتید؟ مگر مسئولیت اصلی دفاع از طرحهای استان بر عهده شما نیست؟ مگر قرار نبود برای توسعه گردشگری مازندران شبانهروز تلاش کنید؟
غیبت شما نه یک سهلانگاری ساده، بلکه پیامی روشن به سرمایهگذاران و مردم است: بیاهمیتی به سرنوشت طرحها. این غیبت، ناامیدی را به جان کسانی میاندازد که هنوز به آینده گردشگری استان امیدوارند.
وقتی ادارهکل خودش هم میتوانست پروانه را صادر کند!
نکته قابل تأمل اینجاست که گفته می شود ادارهکل گردشگری مازندران خود میتوانست پروانه بهرهبرداری را صادر کند. ضرورتی بر ارسال پرونده به تهران وجود نداشت. این یعنی ما با یک تعلل دوچندان مواجهیم: هم فرصتسوزی در استان، هم بیعملی در سطح ملی.
چرا باید پروندهای که در استان قابل حل بود، معطل بماند؟ چرا باید سرمایهگذار و افکار عمومی، دو سال تمام به خاطر بیتوجهی یک مدیرکل، چشمانتظار بمانند؟
ضعفهای عمیق در میراث فرهنگی و گردشگری مازندران
اگر این تنها خطای مدیریتی آقای ایزدی بود، شاید میشد چشمپوشی کرد. اما متأسفانه کارنامه این مدیرکل، پر است از ضعفهای آشکار:
بناهای تاریخی ساری و مازندران، از جمله حمام صادقخان، خانههای تاریخی، و بسیاری از بناهای ارزشمند، در سکوت و بیبرنامگی رها شدهاند.
ظرفیتهای صنایع دستی مازندران، که میتوانستند به برندی ملی بدل شوند، به دست فراموشی سپرده شدهاند.
هیچ برنامه مشخصی برای جذب گردشگران داخلی و خارجی وجود ندارد. حتی در ایام پیک سفر، مدیریت گردشگری استان سردرگم و منفعل است.
پروژههای نیمهتمام و وعدههای بیسرانجام، تنها یادگار حضور ایشان در رأس مدیریت گردشگری مازندران است.
اینها را دیگر نمیشود با کلمات توجیه کرد. اینها حقیقتی تلخ است که مردم مازندران هر روز با آن زندگی میکنند.
سرمایهگذارِ ناامید، مردمِ دلسرد
وقتی مدیری بیتفاوت است، اولین قربانیان آن سرمایهگذاران هستند. کسی که با هزار امید و آرزو پای کار آمده، حالا باید شاهد تعلل و بیتوجهی مدیرکل باشد. این سرمایهگذار، که میتوانست مایه رونق اقتصادی ساری باشد، امروز با دلسردی و ناامیدی روبهروست.
مردم هم همین حال را دارند. خانوادههایی که انتظار داشتند منطقه نمونه گردشگری ساری برایشان تفریح، اشتغال و امید به آینده بیاورد، امروز با یأس و سرخوردگی مواجهاند.
نقش استاندار؛ چرا تغییر مدیرکل اینقدر به تأخیر افتاده است؟
آقای استاندار! افکار عمومی از شما یک سؤال اساسی دارد: چرا با وجود همه این ضعفها، هنوز تغییری در مدیریت گردشگری مازندران صورت نگرفته است؟
مدیری که در حساسترین جلسه غایب است، مدیری که توان اداره حوزه خود را ندارد، مدیری که فرصتها را به تهدید تبدیل کرده، چرا باید همچنان بر کرسی مدیریت تکیه بزند؟ آیا وقت آن نرسیده که تصمیمی قاطع بگیرید و مدیری توانمند، دلسوز و آگاه به جای ایشان بگذارید؟
تعلل بیش از این، تنها به معنای فرصتسوزی بیشتر و ناامیدی عمیقتر مردم و سرمایهگذاران خواهد بود.
اگر امروز عمل نکنیم، فردا دیر است!
گردشگری مازندران زخمی عمیق برداشته است. هر روز تأخیر، هر هفته تعلل، به معنای از دست رفتن سرمایههای انسانی و مالی است. رقیبان ما در استانهای دیگر با سرعت پیش میروند و ما درجا میزنیم.
اگر امروز تصمیمی قاطع گرفته نشود، فردا برای جبران بسیار دیر خواهد بود.
راهکارها و پیشنهادها
۱. تغییر فوری مدیرکل: اولین گام برای نجات گردشگری مازندران، تغییر مدیری است که کارنامهاش جز فرصتسوزی چیزی به همراه نداشته است.
۲. تشکیل کارگروه دائمی گردشگری در استان: این کارگروه باید متشکل از بخش خصوصی، دانشگاهیان، فعالان گردشگری و نمایندگان مردم باشد.
۳. صدور فوری پروانه بهرهبرداری منطقه نمونه گردشگری ساری: ادارهکل استان باید رأساً این کار را انجام دهد و دیگر بهانهای برای تعلل باقی نگذارد.
4. الزام مدیران به حضور در جلسات ملی و دفاع از طرحهای استانی: هیچ بهانهای پذیرفته نیست. غیبت در چنین جلساتی خیانت به اعتماد مردم است.
5. تدوین نقشه راه واقعی برای گردشگری مازندران: با محوریت میراث فرهنگی، صنایع دستی و ظرفیتهای بومی.
مازندران استانی است که خداوند همه نعمتها را به آن داده؛ جنگل، دریا، کوه، دشت، تاریخ و فرهنگ. اما آنچه ندارد، مدیریت کارآمد و دلسوز است.
آقای استاندار!
افکار عمومی دیگر تحمل این فرصتسوزیها را ندارد. مردم مازندران از شما انتظار دارند امروز تصمیم بگیرید، نه فردا. گردشگری مازندران قربانی بیعملی و ضعف مدیریتی شده است. سرمایهگذاران، خانوادهها، جوانان بیکار و همه مردم این استان، چشم به تصمیم شما دوختهاند.
تغییر را امروز آغاز کنید. فردا دیر است.
محمود احمدی
مدیرمسئول